کلمه جو
صفحه اصلی

turbidity


معنی : تیرگی، گل الودی، مه الودی
معانی دیگر : تیرگی، گل الودی، مه الودی

انگلیسی به فارسی

تیرگی، گل الودی، مه الودی


کدورت، مه الودی، تیرگی، گل الودی


انگلیسی به انگلیسی

• murkiness, muddiness, cloudiness, opaqueness

دیکشنری تخصصی

[شیمی] کدری، میزان کدری
[عمران و معماری] تیرگی - گل آلودگی - تاری - کدری - آشفتگی - درهمی
[زمین شناسی] درآشفتگی، توربیدایتی - آشفتگیهای محیط های رسوبی نزدیک به فلات قاره، در اثر اختلاف چگالی
[نساجی] کدری - ماتی - تاری
[پلیمر] کدری، کدورت
[آب و خاک] تیرگی،کدری،کدورت

مترادف و متضاد

تیرگی (اسم)
tension, obscurity, fog, gloom, blur, nigrescence, darkness, turbidity, dimness, feculence

گل الودی (اسم)
turbidity, feculence

مه الودی (اسم)
turbidity

جملات نمونه

1. This turbidity is sometimes beneficial but also curtails the transparency of the water and is therefore largely disagreeable to the aquarist.
[ترجمه ترگمان]این کدری گاهی هم مفید است اما شفافیت آب را کاهش می دهد و بنابراین تا حد زیادی ناخوشایند است
[ترجمه گوگل]این کثیفی گاهی سودمند است، اما شفافیت آب را کاهش می دهد و بنابراین به اکواریست ها بسیار ناسازگار است

2. Then, when the wave and the turbidity subsided, the shallow water would have been repopulated from other habitats.
[ترجمه ترگمان]سپس هنگامی که موج و the فروکش کرد، آب سطحی از زیستگاه های دیگر جدا شد
[ترجمه گوگل]سپس، هنگامی که موج و کدر شدن کاهش یافت، آب های کم عمق از سایر زیستگاه ها دوباره جمع شدند

3. Therefore, the detection of turbidity is associated with the presence of hemoglobin S. 21
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، تشخیص of با حضور هموگلوبین S مرتبط است ۲۱
[ترجمه گوگل]بنابراین، تشخیص کدورت با وجود هموگلوبین S 21 مرتبط است

4. The prevention methods of heated turbidity included water cooling method, cooling method, and natural cooling method.
[ترجمه ترگمان]روش های جلوگیری از turbidity داغ عبارت بودند از روش خنک کننده آب، روش خنک کننده و روش خنک سازی طبیعی
[ترجمه گوگل]روش های پیشگیری از کدر شدن گرم شامل روش آب خنک کننده، روش خنک کننده و روش خنک سازی طبیعی می باشد

5. Phenomenon of estuarine turbidity maximum zone is modeled by 2 - dimensional numerical model.
[ترجمه ترگمان]پدیده of estuarine با استفاده از مدل عددی دوبعدی مدل سازی شده است
[ترجمه گوگل]پدیده حداکثر زلزله نفوذ دریاچه ارومیه با مدل عددی دو بعدی مدل سازی شده است

6. The turbidity experiments show that the relative error is not more than turbidity meter.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها turbidity نشان می دهند که خطای نسبی بیش از turbidity متر نیست
[ترجمه گوگل]آزمایشات کثیف نشان می دهد که خطای نسبی بیشتر از اندازه گیری سدیم نیست

7. Fig . 5 . Change in turbidity of egg white during soaked in various acidity solution.
[ترجمه ترگمان]شکل ۲ ۵ تغییر در کدری سفیده تخم مرغ در طول محلول در محلول اسیدی مختلف
[ترجمه گوگل]شکل 5 تغییر در کادت سفید تخم مرغ در هنگام غوطه ور کردن در محلول اسیدیته مختلف

8. The mechanisms include the turbidity point effect, lowing the chemical activity of the filtrating fluid and the adsorption, et ac.
[ترجمه ترگمان]این مکانیزم شامل the نقطه turbidity، lowing فعالیت شیمیایی مایع filtrating و جذب است
[ترجمه گوگل]مکانیسم ها شامل اثر نقطه ای کادمیوم، کاهش فعالیت شیمیایی مایع فیلتراسیون و جذب، و غیره است

9. Results TG levels were positive correlaed with plasma turbidity after test meal.
[ترجمه ترگمان]نتایج در سطوح TG، correlaed مثبت با غلظت turbidity پلاسما بعد از غذا تست شد
[ترجمه گوگل]نتایج سطح TG همبستگی مثبت با غلظت پلاسمای خون پس از غذا خوردن داشت

10. Surface water containing high turbidity may require sedimentation prior to chemical treatment.
[ترجمه ترگمان]آب سطحی حاوی turbidity بالا ممکن است به ته نشین شدن قبل از عملیات شیمیایی نیاز داشته باشد
[ترجمه گوگل]آب سطحی حاوی کدورت بالا ممکن است نیاز به رسوب زدایی قبل از درمان شیمیایی داشته باشد

11. Objective For conquering the interference of lipid turbidity, jaundice and hemolysis, changed simple reagent of biuret to double reagent (the method).
[ترجمه ترگمان]هدف برای غلبه بر تداخل کدری، یرقان و یرقان، یک معرف ساده تری از biuret به معرف دوگانه (روش)را تغییر داد
[ترجمه گوگل]هدف برای تسخیر تداخل کدورت لیپید، زردی و همولیز، واکنش ساده ی بیورت به دو عامل (روش) را تغییر داد

12. The rate of fetal distress, amniotic fluid turbidity, and cesarean section increased greatly ( P & lt; 0. 01 ), . . .
[ترجمه ترگمان]میزان پریشانی جنین، turbidity مایع آمنیوتیک، و بخش cesarean به میزان زیادی افزایش یافت (P = lt؛ ۰ ۰۱)،
[ترجمه گوگل]میزان پریشانی جنین، سفتی مایع آمنیوتیک و سزارین به میزان قابل توجهی افزایش یافت (P lt؛ 0 01)

13. The reasons of the turbidity produced in production or in shelf period were analyzed. The turbidity was induced mainly by inorganic salt in seriflux and the ethyl fatty acid in brut liquor.
[ترجمه ترگمان]دلایل of تولید شده در تولید و یا در دوره shelf آنالیز شدند The عمدتا با نمک غیرآلی در seriflux و اسید چرب اتیل در liquor ایجاد شد
[ترجمه گوگل]دلایل سفتی تولید شده در تولید یا در دوره قفسه بندی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت کدورت به طور عمده توسط نمک معدنی در seriflux و اسید چرب اتیک در مشروب سبز القا شده است

14. This can make SO2 and turbidity reach national standard of refined sugar and some other parameters to be improved to some extent.
[ترجمه ترگمان]این می تواند باعث شود که SO۲ و کدری به استاندارد ملی شکر تصفیه شده برسد و برخی از پارامترهای دیگر تا حدودی بهبود یابند
[ترجمه گوگل]این می تواند SO2 را ایجاد کند و کربنات به استاندارد ملی شکر تصفیه شده برسد و برخی از پارامترهای دیگر تا حدی بهبود یافته باشد

15. Results The turbidity and fluoride in 98 % and %% after treated by electromagnetic fields.
[ترجمه ترگمان]نتایج The و فلویورید در ۹۸ % و % % بعد از درمان با میدان های الکترومغناطیسی
[ترجمه گوگل]نتایج کدورت و فلوراید در 98٪ و ٪٪ پس از درمان با میدان الکترومغناطیسی

پیشنهاد کاربران

نشانه حضور باکتری ( پزشکی )

کدورت

کدر شدن محیط


کلمات دیگر: