کلمه جو
صفحه اصلی

dusting


گردگیری

انگلیسی به فارسی

گرد و غبار، پاشیدن، گردگیری کردن، گرد گرفتن از، ریختن


انگلیسی به انگلیسی

• powder material that develops on a surface on newly hardened concrete; beating; defeat; act of wiping dust; (slang) act of adding heroin or angel dust to marijuana

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پودر شدگی - غبارزایی - گردشدگی - گرد دادن - گرد و غبار کردن
[زمین شناسی] غبار کردن فرآیندی که بوسیله آن، غبار و ذرات غبار مانند از جو ته نشین می شوند. مثلاً نهشتگی فیتولیتهای اوپال در اقیانوس. مترادف: غبار.
[نساجی] جداسازی ماشینی ناخالصی های گیاهی از پشم - تمیز کردن ماشینی الیاف

جملات نمونه

1. Critics were busy dusting down the same superlatives they had applied to their first three films.
[ترجمه ترگمان]منتقدان مشغول مرتب کردن همان صفات عالی بودند که در سه فیلم اول خود به کار برده بودند
[ترجمه گوگل]منتقدان از همان سوپرلیامیشن هایی که به سه فیلم اول خود اعمال می کردند، مشغول گرداندن بودند

2. I was dusting in the bedroom when the phone rang.
[ترجمه ترگمان]وقتی تلفن زنگ خورد داشتم توی اتاق خواب گردگیری می کردم
[ترجمه گوگل]وقتی تلفن زنگ زد، در اتاق خواب گردنش بود

3. The government is dusting off schemes for supporting creative industries.
[ترجمه ترگمان]دولت طرح هایی را برای حمایت از صنایع خلاقانه پاک می کند
[ترجمه گوگل]دولت طرح هایی برای حمایت از صنایع خلاق را خنثی می کند

4. The government is dusting off its plans for offshore gas and oil exploration.
[ترجمه ترگمان]دولت در حال گردگیری برنامه های خود برای اکتشاف نفت و گاز ساحلی است
[ترجمه گوگل]دولت برنامه هایش برای اکتشاف گاز و نفت در دریای خزر را خنثی می کند

5. I was dusting the mantelpiece when I noticed a crack.
[ترجمه ترگمان]وقتی متوجه شکاف شدم بخاری را گردگیری کردم
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک کرک متوجه شدم، قالین را گردن انداختم

6. Some models come with attachments for dusting.
[ترجمه ترگمان]برخی مدل ها برای گردگیری همراه می آیند
[ترجمه گوگل]بعضی از مدل ها با ضمائم برای گرد و غبار همراه است

7. They were dusting off leaves and twigs.
[ترجمه ترگمان]داشتند برگ ها و شاخه ها را گردگیری می کردند
[ترجمه گوگل]آنها برگ و شاخه ها را گرد و خاک می کردند

8. I broke the vase while I was dusting.
[ترجمه ترگمان]وقتی داشتم گردگیری می کردم گلدون رو شکستم
[ترجمه گوگل]وقتی گلدان شدم گلدان را شکستم

9. Each is dusting off schemes for supporting innovative industry.
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها طرح هایی برای حمایت از صنعت خلاق را تمیز می کند
[ترجمه گوگل]هر یک از طرح های خرد برای حمایت از صنعت نوآورانه است

10. Each upper surface is further highlighted in a dusting of grimy soot.
[ترجمه ترگمان]هر سطح بالاتر در یک گردگیری از دوده سیاه مورد تاکید قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]هر سطح فوقانی در گرد و غبار از دوده خاردار برجسته تر است

11. A modest dusting on icy roads and pavements would eliminate slipping and sliding without all those expensive tons of sand and salt.
[ترجمه ترگمان]گرد و خاک سردی که روی جاده ها و پیاده روها گسترده می شد، بدون آن که همه آن سکه های گران بها و نمک را از بین ببرد، از بین می رفت
[ترجمه گوگل]گرد و خاکی ناچیز در جاده های یخی و پیاده رو ها بدون لغزش و کشیدن بدون همه گران قیمت های شن و ماسه و نمک می تواند از بین برود

12. A fine dusting of sulfide covers the nearby fiat surfaces of sheeted lavas.
[ترجمه ترگمان]توده خوبی از سولفید را پوشانده است و سطوح fiat nearby of را پوشانده است
[ترجمه گوگل]گرد و غبار خوب سولفید پوشش سطوح اطراف آن را از گدازه های تیره پوشانده است

13. She stood up, dusting off her hands and stood before Patrick.
[ترجمه ترگمان]برخاست و دست ها را از روی زمین برداشت و مقابل پاتریک ایستاد
[ترجمه گوگل]او برخاست و دست هایش را خاموش کرد و قبل از پاتریک ایستاد

14. He was blond with brown eyes, just a dusting of down on his chest and stomach.
[ترجمه ترگمان]او با چشمانی قهوه ای روشن بود، فقط یک گردگیری روی سینه و شکمش بود
[ترجمه گوگل]او با چشم های قهوه ای بور، فقط یک گرد و خاکی در سینه و شکم داشت

پیشنهاد کاربران

جارو زدن

[پرنده شناسی] حمام خاک

dusting ( مهندسی بسپار - لاستیک )
واژه مصوب: گَردزنی
تعریف: پاشیدن گَرد بر سطح کائوچو


کلمات دیگر: