(خوراک پزی) کوکوی گوشت دار
frittata
(خوراک پزی) کوکوی گوشت دار
انگلیسی به فارسی
(خوراک پزی) کوکوی گوشت دار
فریتاتا
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: an omelet in which the eggs are mixed with vegetables, meat, or other ingredients before cooking.
- a spinach frittata
[ترجمه ترگمان] اسفناج
[ترجمه گوگل] frittata اسفناج
[ترجمه گوگل] frittata اسفناج
• large italian omelette consisting of vegetables and cheeses (cooking)
جملات نمونه
1. Run heatproof rubber spatula around frittata to loosen and slide out onto plate .
[ترجمه ترگمان]spatula لاستیکی را دور frittata می چرخاند تا شل شود و به بشقاب بخورد
[ترجمه گوگل]اسپادانا لاستیک حرارتی را در اطراف فریتاتا بگذارید تا بر روی صفحه بکشید و برید
[ترجمه گوگل]اسپادانا لاستیک حرارتی را در اطراف فریتاتا بگذارید تا بر روی صفحه بکشید و برید
2. But good news, frittata fans: Research supporting the health bennies of eggs is piling up.
[ترجمه ترگمان]اما خبره ای خوب، هواداران frittata: تحقیقات حمایت از فواید سلامتی تخم مرغ انباشته شده است
[ترجمه گوگل]اما اخبار خوب، طرفداران frittata: تحقیق حمایت از bennies سلامت از تخم مرغ است تکمیل
[ترجمه گوگل]اما اخبار خوب، طرفداران frittata: تحقیق حمایت از bennies سلامت از تخم مرغ است تکمیل
3. You can make mini frittata, too.
[ترجمه ترگمان] تو هم می تونی \"frittata\" رو درست کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید frittata مینی را نیز بسازید
[ترجمه گوگل]شما می توانید frittata مینی را نیز بسازید
4. Place frittata in broiler until top is set, about 1 minute.
[ترجمه ترگمان]frittata را در broiler قرار دهید تا زمانی که بالا تنظیم شود، حدود ۱ دقیقه
[ترجمه گوگل]فریتاتا را در جوجه های گوشتی تا زمانیکه بالا تنظیم می شود، حدود 1 دقیقه نگه دارید
[ترجمه گوگل]فریتاتا را در جوجه های گوشتی تا زمانیکه بالا تنظیم می شود، حدود 1 دقیقه نگه دارید
5. Using rubber spatula, loosen edges of frittata and slide out onto platter.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از spatula لاستیکی، لبه های of را شل کنید و روی سینی دراز بکشید
[ترجمه گوگل]با استفاده از منفذ لاستیکی، لبه های frittata را از بین ببرید و بر روی دیوار بریزید
[ترجمه گوگل]با استفاده از منفذ لاستیکی، لبه های frittata را از بین ببرید و بر روی دیوار بریزید
6. Dr. Eli Landau, an Israeli, wrote a pork cookbook that includes his recipe for bacon frittata.
[ترجمه ترگمان]دکتر الی ندو، یک اسرائیلی، یک کتاب آشپزی خوک نوشته که دستور پخت گوشت خوک را شامل می شود
[ترجمه گوگل]دکتر الی لانداو، یک اسرائیلی، یک کتاب آشپزی خوشمزه نوشت که شامل دستور العمل او برای بیکن فریتاتا است
[ترجمه گوگل]دکتر الی لانداو، یک اسرائیلی، یک کتاب آشپزی خوشمزه نوشت که شامل دستور العمل او برای بیکن فریتاتا است
7. Food Match Suggestion: Rich, red meat dishes, black olive and mushroom frittata .
[ترجمه ترگمان]مسابقه غذایی Suggestion: ریچ، غذاهای گوشتی قرمز، زیتون سیاه و قارچ mushroom
[ترجمه گوگل]پیشنهاد غذا: غذاهای غنی، گوشت قرمز، زیتون سیاه و قارچ Frittata
[ترجمه گوگل]پیشنهاد غذا: غذاهای غنی، گوشت قرمز، زیتون سیاه و قارچ Frittata
8. Get creative with recipes like a Salmon BLT or a single-serving Spinach and Sun-Dried Tomato Frittata .
[ترجمه ترگمان]با دستور العمل ها مثل یک ماهی قزل آلا و یا یک - single و Sun Tomato Dried خلاق شوید
[ترجمه گوگل]خلاقیت با دستورالعمل هایی مانند BLT ماهی قزل آلا یا Frittata گوجه فرنگی خرد شده یکبار تهیه کنید
[ترجمه گوگل]خلاقیت با دستورالعمل هایی مانند BLT ماهی قزل آلا یا Frittata گوجه فرنگی خرد شده یکبار تهیه کنید
کلمات دیگر: