کلمه جو
صفحه اصلی

pinchbeck


آمیزه ی مس و روی (که در جواهرات بدلی به جای طلا به کار می رود)، زر ساختگی، زرنما، مسبار، صلای مشاقی، تقلبی، بدل، قلب

انگلیسی به فارسی

آمیزه‌ی مس و روی (که در جواهرات بدلی به جای طلا به کار می‌رود)


هر چیز ارزان و بدلی، زلم زیمبو، زرنما، قلابی


پینچبک


انگلیسی به انگلیسی

• artificial gold; alloy of copper and zinc used to imitate gold
fake, counterfeit, not genuine

جملات نمونه

1. Although website of business of illegal and pinchbeck certificate is rampant, illegal Jian on the net active, but should discern its real features actually not difficult.
[ترجمه ترگمان]هر چند وب سایت تجارت گواهی ازدواج غیر قانونی و بدل شایع است، اما جیان غیر قانونی در اینترنت فعال هستند اما باید ویژگی های واقعی آن را تشخیص دهند
[ترجمه گوگل]اگر چه وب سایت کسب و کار گواهی غیر قانونی و pinchbeck شایع است، جیان غیر قانونی در خالص فعال است، اما باید ویژگی های واقعی خود را در واقع مشکل نیست

2. The 3rd, " Pinchbeck Qiaobusi " rich guest has made clear mark to be " Forbes website ", and true identity of Lyons is well-known.
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، مهمان ثروتمند \"Pinchbeck Qiaobusi\" علامت واضحی به \"وب سایت فوربس\" داده است، و هویت واقعی لیون شناخته شده است
[ترجمه گوگل]سومین مهمان ثروتمند 'Pinchbeck Qiaobusi' علامتی واضح را به عنوان 'وب سایت فوربس' ساخته است و هویت واقعی لیونز مشهور است

3. Job of staff of a few pinchbeck remove furniture is coarse, throw bad furniture electric equipment.
[ترجمه ترگمان]کار کارکنان یک دسته کوچک بدل به زر، خشن است، وسایل برقی اسباب و اثاثیه بد را به دور می اندازد
[ترجمه گوگل]کار از کارکنان چند pinchbeck حذف مبلمان درشت است، پرتاب تجهیزات الکتریکی مبلمان بد

4. " Pinchbeck masses remove furniture " be full of search engine, consumer is deceived ceaselessly, this lets company of card masses remove furniture is very indignant.
[ترجمه ترگمان]\"انبوه کردن انبوه مبلمان\" پر از موتور جستجو است، مصرف کننده دایم فریب می خورد، و این اجازه می دهد تا افراد کارت های بازی مبلمان را حذف کنند
[ترجمه گوگل]'Pinchbeck توده های حذف مبلمان' پر از موتور جستجو، مصرف کننده فریب بی وقفه، این اجازه می دهد تا شرکت توده کارت از حذف مبلمان بسیار خشمگین است

5. Buy a brand to prevent " pinchbeck " .
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از \"بدل\" یک برند بخرید
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از 'پینچبک' یک نام تجاری خریداری کنید

6. Add: Who is " pinchbeck Qiaobusi "?
[ترجمه ترگمان]اضافه کنید: چه کسی \"Qiaobusi pinchbeck\" است؟
[ترجمه گوگل]اضافه کردن چه کسی 'pinchbeck Qiaobusi' است؟

7. It is additionally, if the website of the other side does not have ICP, put on record date, perhaps put on record date is false pinchbeck perhaps, had better not buy in that.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، اگر وب سایت طرف دیگر ICP را نداشته باشد، تاریخ ثبت را به تعویق بیاندازد، شاید تاریخ ضبط آن اشتباه خواهد بود، شاید بهتر است آن را خریداری نکند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، اگر وب سایت طرف دیگر ICP را نداشته باشد، در تاریخ ثبت نام قرار داده شده است، شاید تاریخ ثبت نام، احتمالا خراب باشد، بهتر است که در آن خرید نکنید

8. Walk into village head small shop, qing Dynasty of smoke wine, flavour, soy waits pinchbeck fake a moment not little, as to confectionery candy, beverage, mouth. . .
[ترجمه ترگمان]در حال راه رفتن به سمت یک مغازه کوچک، دودمان qing از شراب دودی، بوی و بوی سویا و بدل کردن یک لحظه به شیرینی شیرینی، نوشیدنی و دهان شیرینی است
[ترجمه گوگل]قدم زدن به روستای سر کوچک فروشگاه، چینگ سلسله شراب دود، عطر و طعم، سویا منتظر یک لحظه کوچک جعلی تقلید، به عنوان شیرینی فروشی آب نبات، نوشیدنی، دهان

9. The collars were made of silver and gold and—for the less wealthy families—bronze, pinchbeck, and even copper which had to be worn over a neckpiece so it would not darken the skin.
[ترجمه ترگمان]یقه ها از نقره و طلا ساخته شده بودند - برای خانواده های ثروتمند - برنزی، بدل، و حتی مس که باید بر روی یک neckpiece پوشید تا پوست تیره نشود
[ترجمه گوگل]حلقه ها از نقره و طلا ساخته شده و برای خانواده های کمتر ثروتمند - برنز، پینچبک و حتی مس که باید بر روی یک گردنبند پوشانده شود تا پوست تیره نشود

10. It might be argued that in their version the pinchbeck became gold, the flamboyant was identified as 'poesie pure '.
[ترجمه ترگمان]ممکن است اینطور استدلال شود که در نسخه آن ها بدل طلا به طلا تبدیل شده است، زرق و برق به عنوان poesie خالص شناخته شده است
[ترجمه گوگل]ممکن است بحث شود که پینچبک در نسخه خود طلایی شد، شعله ور کننده به عنوان پوسی خالص شناخته شد

11. What are called honors and dignities, and even dignity and honor, are generally of pinchbeck.
[ترجمه ترگمان]چیزی که افتخار و مقام و حتی شرافت و شرافت نامیده می شود معمولا بدل به بدل می شود
[ترجمه گوگل]چیزهایی که افتخارات و عزت و حتی عزت و افتخار به حساب می آیند، عمدتا از دغدغه هاست


کلمات دیگر: