کلمه جو
صفحه اصلی

perigee


معنی : حضیض
معانی دیگر : (نجوم) حضیض، حضیض زمین، حضی­ نقطه ای از مدار سیاره که بزمین نزدیکترباشد

انگلیسی به فارسی

(نجوم) حضیض (نقطه ای از مدار سیاره که بزمین نزدیکترباشد)


اهریمن، حضیض


انگلیسی به انگلیسی

• closest point to the earth in the orbit of the moon or other celestial body

اسم ( noun )
• : تعریف: in astronomy, the point in the orbit of a moon or other satellite at which it is closest to the earth. (Cf. apogee.)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] حضیض
[برق و الکترونیک] حضیض نقطه ای در مدار بیضوی که در آن ماهواره در دورترین فاصله از زمین قرا دارد .
[زمین شناسی] نقطه حضیض نزدیکترین نقطه مدار بیضی به زمین
[ریاضیات] حضیض

مترادف و متضاد

حضیض (اسم)
nadir, perigee

جملات نمونه

1. teymour climbed from the perigee of hardship to the apogee of glory
تیمور از حضیض ذلت به اوج رفعت رسید.

2. A spacecraft passing through its perigee point is moving faster than an equivalent craft on a circular orbit of the same radius.
[ترجمه ترگمان]سفینه فضایی که از نقطه perigee عبور می کند سریع تر از یک سفینه معادل در مدار دایره ای با همان شعاع حرکت می کند
[ترجمه گوگل]یک فضاپیما که از نقطه اوج عبور می کند سریعتر از یک هنرپیشگی معادل در یک مدار دایره ای از همان شعاع حرکت می کند

3. Consequently the force of gravity at perigee is not enough to hold it in a circular orbit.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه نیروی جاذبه در perigee برای نگه داشتن آن در مدار دایره ای کافی نیست
[ترجمه گوگل]در نتیجه نیروی گرانش در اریگلی به اندازه کافی برای نگه داشتن آن در یک مدار دایره ای نیست

4. This phenomenon of extreme proximity, known as 'maximal perigee, ' only occurs once every 18 years.
[ترجمه ترگمان]این پدیده مجاورت شدید، که به نام حداکثر perigee شناخته می شود، تنها یک بار در هر ۱۸ سال رخ می دهد
[ترجمه گوگل]این پدیده نزدیکی شدید، که به عنوان 'حداکثر پریگی' شناخته می شود، تنها یک بار در هر 18 سال اتفاق می افتد

5. You now have the ecliptic longitude of perigee of the sun for the mean summer solstice of your chosen year (and effectively for the entire year) .
[ترجمه ترگمان]شما در حال حاضر طول جغرافیایی perigee خورشید را برای انقلاب تابستانی متوسط سال انتخاب شده تان (و به طور موثر برای کل سال)دارید
[ترجمه گوگل]شما در حال حاضر دارای طول جغرافیایی غروب آفتاب برای متوسط ​​سالگرد انقلاب تابستانی سال انتخاب شده (و به طور موثر برای کل سال)

6. The shape and perigee of artificial satellite orbits shall continually variate due to caused by the atmospherical drag and the earth gravity.
[ترجمه ترگمان]شکل و perigee مدارهای ماهواره مصنوعی به دلیل ناشی از کشش atmospherical و جاذبه زمین به صورت پیوسته به طور مداوم به کار می افتد
[ترجمه گوگل]شکل و پراگای مدارهای ماهواره ای مصنوعی به طور پیوسته به علت کشش جو و گرانش زمین ایجاد می شود

7. He also stressed that the upcoming maximal perigee had nothing to do with the events in Japan.
[ترجمه ترگمان]او همچنین تاکید کرد که the های maximal آتی هیچ ارتباطی با وقایع ژاپن ندارند
[ترجمه گوگل]او همچنین تأکید کرد که حداکثر مجاورت آینده با رویدادهای ژاپن ارتباطی ندارد

8. If M were the Earth, capital M, then we would call the point of closest approach "perigee," and the point farthest away from the Earth, we would call that "apogee. "
[ترجمه ترگمان]اگر M زمین بود، ام م، آنگاه به نقطه نزدیک می شدیم \"perigee\"، و نقطه دورترین فاصله از زمین، ما آن را \"apogee\" می نامیم
[ترجمه گوگل]اگر M زمین، پایتخت M بود، سپس ما نقطه نزدیکترین رویکرد 'perigee' و نقطه دورترین دور از زمین را فراخوانیم، ما آن را 'apogee' می نامیم '

9. This phenomenon is called "lunar perigee", or "SuperMoon".
[ترجمه ترگمان]این پدیده \"perigee قمری\" یا \"SuperMoon\" نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این پدیده نامیده می شود 'Perigee قمری' یا 'SuperMoon'

10. Since the average lunar perigee is 36397 km (22432 mi), on March 19 the moon was about 820 km (860 mi) closer to the earth.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان که متوسط قمری ۳۶۳۹۷ کیلومتر (۲۲۴۳۲ مایل)است در ۱۹ مارس ماه در حدود ۸۲۰ کیلومتر (۸۶۰ مایل)نزدیک تر به زمین قرار دارد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پرایگی ماهانه 36397 کیلومتر (22432 مایل) است، در 19 مارس ماه حدود 820 کیلومتر (860 مایل) نزدیک به زمین است

11. The Moon reaches its absolute perigee once a year.
[ترجمه ترگمان]ماه پس از یک سال به perigee مطلق خود می رسد
[ترجمه گوگل]ماه یک بار در سال به ارتفاعات مطلق می رسد

12. An anomalistic month refers to successive returns to perigee, a period of 2 55455 days.
[ترجمه ترگمان]ماهی anomalistic به بازگشت های متوالی به perigee یعنی دوره ۲ روزه اشاره دارد
[ترجمه گوگل]یک ماه غیرواقعی به بازدهی پی در پی، به مدت 55555 روز، اشاره دارد

13. The lowest point (perigee) of the ISS was 347 kilometers and the highest point (apogee) of the SH-7 orbit was 336 kilometers.
[ترجمه ترگمان]پایین ترین نقطه (perigee)of ISS ۳۴۷ کیلومتر بوده و بالاترین نقطه (apogee)در مدار ششش - ۷، ۳۳۶ کیلومتر بود
[ترجمه گوگل]پایین ترین نقطه (perigee) ISS 347 کیلومتر و بالاترین نقطه (apogee) مدار SH-7 336 کیلومتر بود

14. The greater the distance between the foci the more eccentric the orbit and the greater the difference between apogee and perigee.
[ترجمه ترگمان]هرچه فاصله میان این دو مرکز بیشتر باشد تفاوت بین apogee و perigee بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]بزرگتر فاصله بین فوکوس بیشتر غیر عادی از مدار و بیشتر تفاوت بین apogee و perigee است

پیشنهاد کاربران

perigee ( نجوم )
واژه مصوب: حضیض زمینی
تعریف: 1. نزدیک‏ترین نقطۀ مدار ماه یا ماهواره نسبت به مرکز زمین|||2. نزدیک‏ترین نقطۀ مسیر ظاهری سیاره به دور زمین در الگوی زمینْ‏مرکزی|||متـ . حضیض 2


کلمات دیگر: