کلمه جو
صفحه اصلی

numerical


معنی : عددی، شمارهای، شمارشی
معانی دیگر : شمارگانی، رقمی

انگلیسی به فارسی

عددی


عددی، شماره ای، شمارشی


عددی، شمارشی، شمارهای


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: numeric (adj.), numerically (adv.)
(1) تعریف: of or pertaining to numbers.
مشابه: numeral

(2) تعریف: indicated by or indicating a number or numbers.
مشابه: numeral

(3) تعریف: expressed or stated in numbers.
مشابه: numeral

• of or consisting of numbers (also numeric)
numerical means expressed in numbers or relating to numbers.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] عددی
[نساجی] عددی - شماره ای
[ریاضیات] عددی، شماری

مترادف و متضاد

عددی (صفت)
numeral, numerical, numeric, scalar

شماره ای (صفت)
numeral, numerical

شمارشی (صفت)
numerical

concerning mathematics


Synonyms: algebraic, algorithmic, arithmetic, arithmetical, binary, differential, digital, exponent, exponential, fraction, fractional, integral, logarithm, logarithmic, mathematical, numeral, numerary, statistical


Antonyms: alphabetic, alphabetical


جملات نمونه

1. numerical oneness
تشابه عددی

2. numerical value
مقدار عددی

3. the chinese army had a numerical superiority
قشون چین از نظر تعداد نفرات برتری داشت.

4. signs can be either literal or numerical
علامت ها می توانند واتی یا شماره ای باشند.

5. The invading force, conscious of their numerical inferiority at sea, decided on an airborne attack.
[ترجمه ترگمان]نیروی مهاجم، که از حقارت آن ها در دریا آگاه بود، در مورد حمله هوایی تصمیم گرفت
[ترجمه گوگل]نیروی مهاجم، که از پایین آمدن عددی در دریا آگاه است، تصمیم به حمله هوایی گرفت

6. The home team tried to utilize their numerical advantage .
[ترجمه ترگمان]تیم خانگی سعی کرد از مزیت عددی خود استفاده کند
[ترجمه گوگل]تیم خانگی تلاش کرد تا از مزیت عددی آنها بهره ببرد

7. The results are expressed in descending numerical order .
[ترجمه ترگمان]نتایج به ترتیب به ترتیب نزولی بیان می شوند
[ترجمه گوگل]نتایج به ترتیب عددی نزولی بیان می شوند

8. The numbers are in numerical order.
[ترجمه ترگمان]اعداد به ترتیب عددی هستند
[ترجمه گوگل]اعداد در ترتیب عددی هستند

9. Assign the letters of the alphabet their numerical values — A equals B equals etc.
[ترجمه ترگمان]حروف الفبا را به مقادیر عددی خود اختصاص دهید - A برابر با B برابر است و غیره
[ترجمه گوگل]حروف الفبا را با مقادیر عددی خود تعیین کنید - A معادل برابر با B و غیره است

10. These lists are sorted in numerical order and delimited by square brackets.
[ترجمه ترگمان]این لیست ها به ترتیب به ترتیب عددی و با توجه به براکت های مربع مرتب شده اند
[ترجمه گوگل]این لیست ها به ترتیب عددی مرتب شده اند و توسط مربع های مربع تعریف شده اند

11. The numerical values cited here are for the case n-50.
[ترجمه ترگمان]مقادیر عددی که در اینجا ذکر شده اند برای موارد n - ۵۰ است
[ترجمه گوگل]مقادیر عددی ذکر شده در اینجا برای مورد n-50 است

12. The loss of numerical superiority by protestants would result in the collapse of their statelet.
[ترجمه ترگمان]از دست دادن برتری عددی توسط protestants منجر به فروپاشی statelet می شود
[ترجمه گوگل]از دست دادن برتری عددی پروتستان ها منجر به فروپاشی سرزمین آنها خواهد شد

13. The vast majority of PEPs in numerical terms are sold to basic rate taxpayers.
[ترجمه ترگمان]اکثریت قریب به اتفاق of ها در شرایط عددی به مالیات دهندگان نرخ پایه فروخته می شوند
[ترجمه گوگل]اکثریت قریب به اتفاق PEPs در شرایط عادی به مالیات دهندگان نرخ اساسی فروخته می شود

14. The numerical score may be either an age equivalent or a standardised score.
[ترجمه ترگمان]امتیاز عددی می تواند یا معادل سن یا امتیاز استاندارد باشد
[ترجمه گوگل]نمره عددی ممکن است یک معادل سن یا یک نمره استاندارد باشد

15. I shuddered at the memory of numerical computations and algebra.
[ترجمه ترگمان]من در خاطرات numerical و جبر بر خود لرزیدم
[ترجمه گوگل]من به حافظه محاسبات عددی و جبر افتادم

The Chinese army had a numerical superiority.

قشون چین از نظر تعداد نفرات برتری داشت.


پیشنهاد کاربران

طبق شماره، بر اساس شماره بندی، شماره بندی


کلمات دیگر: