کلمه جو
صفحه اصلی

phonograph


معنی : دستگاه ضبط صوت، گرامافون، گرام، صدا نگار
معانی دیگر : آوانگاشت، phonographic صدا نگار

انگلیسی به فارسی

( phonographic ) صدا نگار، دستگاه ضبط صوت، گرامافون، گرام


فونوگرافی، گرامافون، دستگاه ضبط صوت، گرام، صدا نگار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: phonographic (adj.)
• : تعریف: a machine that reproduces sound that has been recorded on a grooved disk; record player.

• instrument for reproduction of sound; gramophone, record player, device used to play music recorded on vinyl discs
a phonograph is the same as a record player; an old-fashioned word.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] گرامافون ابزرای که ارتعاشهای سیار صوتی روی صفغحه را به امواج صدا تبدیل می کند. در گرافمافون الکتریکی، حرکت سورن روی شیارهای ضبط شده به جریانهای بسامد- صوتی تبدیل و برای پخش بلندگو به اندازه کافی تقویت می شود . در گرامافون مکانیکی . سوزن دیافراگم تولید کننده صدا را مستقیماً تحریک می کند . صفحه گردانی که صفحه روی آن قرار می گیرد می تواند به کمک یک موتور الکتریکی یا فنری به حرکت در آید . - گرامافون

مترادف و متضاد

دستگاه ضبط صوت (اسم)
recorder, dictaphone, tape recorder, phonograph, talking machine, wire recorder

گرامافون (اسم)
phonograph, talking machine, gramophone

گرام (اسم)
phonograph

صدا نگار (اسم)
recorder, phonograph

جملات نمونه

1. a pressing of phonograph records
یک دسته صفحه ی گرامافون (پرس شده)

2. to turn a phonograph record
صفحه ی گرامافون را پشت و رو کردن

3. the arm of a phonograph
بازوی گرامافون

4. He put a disk on a phonograph.
[ترجمه ترگمان]یک گرامافون روی یک گرامافون گذاشت
[ترجمه گوگل]او دیسک را بر روی یک فونوگرافی قرار داد

5. Music will be played on a phonograph.
[ترجمه ترگمان]موسیقی با گرامافون بازی می شود
[ترجمه گوگل]موسیقی بر روی یک فونوگرافی پخش خواهد شد

6. Is the phonograph playing?
[ترجمه ترگمان]این گرامافون است؟
[ترجمه گوگل]آیا فونوگرافی بازی می کند؟

7. Edison is credited with the invention of the phonograph.
[ترجمه ترگمان]ادیسون با اختراع گرامافون اعتبار دارد
[ترجمه گوگل]ادیسون با اختراع فونوگرافی ادعا می کند

8. A phonograph record, especially a forty - five, having one song on each side.
[ترجمه ترگمان]یک گرامافون، به خصوص یک شعر چهل و پنج ساله که هر کدام یک ترانه دارد
[ترجمه گوگل]یک ضبط فونوگرافی، به ویژه یک چهل و پنج، دارای یک آهنگ در هر طرف

9. Between the fireplace and the phonograph table is a stand for newspapers.
[ترجمه ترگمان]بین بخاری و میز گرامافون، یک جایگاه برای روزنامه است
[ترجمه گوگل]بین شومینه و میز فونوگرافی ایستاده برای روزنامه ها است

10. If you buy this stereophonic phonograph, we will give you two imported microphones free of charge.
[ترجمه ترگمان]اگر این stereophonic را بخرید، ما دو میکروفن وارداتی به شما می دهیم
[ترجمه گوگل]اگر این فونوگرافی Stereophonic را بخرید، ما دو میکروفون وارداتی را به صورت رایگان ارائه می دهیم

11. He heard the tinny phonograph bleating as he walked in.
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد اتاق شد، صدای بلند شدن گرامافون گوش می داد
[ترجمه گوگل]وقتی او راه می رفت، صدای ضبط صدای زنگ را شنید

12. His major inventions include phonograph, kinetoscope, dictaphone, incandescent light bulb and tattoo gun etc.
[ترجمه ترگمان]اختراعات بزرگ او عبارتند از گرامافون، kinetoscope، dictaphone، لامپ رشته ای و تفنگ تاتو
[ترجمه گوگل]اختراعات عمده او عبارتند از فونوگرافی، کینتوسکوپ، دیکته تلفن، لامپ رشته ای و تفنگ خال کوبی و غیره

13. Thomas Edison demonstrates his phonograph for the first time.
[ترجمه ترگمان]توماس ادیسون اولین بار گرامافون را نمایش می دهد
[ترجمه گوگل]توماس ادیسون برای نخستین بار خود را به تصویر می کشد

14. 1877 -- Thomas A. Edison has a phonograph playing.
[ترجمه ترگمان]۱۸۷۷ - - توماس A ادیسون یک گرامافون دارد
[ترجمه گوگل]1877 - توماس ای ادیسون بازیگر واجشناسی است

پیشنهاد کاربران

phonograph ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: آوانگاشت
تعریف: هریک از نشانه های نوشتاری نظام آوانگار


کلمات دیگر: