کلمه جو
صفحه اصلی

phosphorus


معنی : فسفر، جسم شب تاب، جسم تابنده
معانی دیگر : (در اصل) هر ماده ی فروزنده، فسفر بعلامت اختصاری p

انگلیسی به فارسی

(شیمی) فسفر (بعلامت اختصاری P )، جسم شب تاب، جسم تابنده


فسفر، جسم شب تاب، جسم تابنده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a chemical element that has fifteen protons in each nucleus, that is found naturally only in compounds, esp. biologically essential compounds such as calcium phosphates and nucleotide phosphates, and that can be isolated in various allotropic forms, one of which is a poisonous whitish yellow solid that is luminous at room temperature because of slow oxidation. (symbol: P)

(2) تعریف: any substance that is luminous because of slow oxidation or exposure to radiation of certain activating wave lengths; phosphorescent substance.

• nonmetallic chemical element
phosphorus is a poisonous whitish substance that glows faintly and that burns when it is in contact with air.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] فسفر - عنصر شیمیایی سفید و شبتاب و زهرین و آتشگیر
[برق و الکترونیک] فسفر عنصر شیمیایی با عدد اتمی 15 و وزن اتمی 30/97 از این عنصر معمولاً به عنوان عنصر آلاینده دهنه در سیلیسیم . برای ساختن نیمه رسانای نوع N استفاده می شود .

مترادف و متضاد

فسفر (اسم)
phosphor, phosphorus

جسم شب تاب (اسم)
phosphorus

جسم تابنده (اسم)
phosphorus

جملات نمونه

1. Platinum combines with phosphorus and arsenic and is seldom found without an admixture of related metals.
[ترجمه ترگمان]پلاتین با فسفر و آرسنیک ترکیب می شود و به ندرت بدون an فلزات مرتبط یافت می شود
[ترجمه گوگل]پلاتین ترکیبی از فسفر و آرسنیک است و به ندرت بدون مخلوط فلزات مرتبط پیدا می شود

2. The different soda, magnesia and phosphorus pentoxide levels can be related to the use of a different soda source.
[ترجمه ترگمان]سطوح پنتا اکسید مختلف، magnesia و پنتا اکسید فسفر را می توان با استفاده از یک منبع سودا دیگر مرتبط دانست
[ترجمه گوگل]سطوح پتوکسیدهای نوشابه، منیزیم و فسفر ممکن است به استفاده از یک منبع جیوه متفاوت کمک کند

3. The white phosphorus matches were dangerous and their manufacture a serious danger to health.
[ترجمه ترگمان]کبریت سفید فسفر خطرناک بود و تولید آن ها خطر جدی برای سلامتی بود
[ترجمه گوگل]مسابقات فسفر سفید خطرناک بوده و تهیه آنها خطر جدی برای سلامتی است

4. The hound, which was shining with phosphorus, chased Sir Charles down the Yew Alley.
[ترجمه ترگمان]آن تازی که از فسفر درخشان می درخشید سر چارلز را در کوچه سرخ دار دنبال می کرد
[ترجمه گوگل]شکارچی، که با فسفر درخشان بود، سر چارلز را به سمت کوچه یو پی برد

5. Phosphorus is a nutrient used in fertilizer that helps plants grow.
[ترجمه ترگمان]فسفر یک ماده مغذی است که در کود شیمیایی به کار می رود و به رشد گیاهان کمک می کند
[ترجمه گوگل]فسفر مواد مغذی مورد استفاده در کود است که به گیاهان کمک می کند

6. Burning lumps of phosphorus jelly were scattered amongst the containers, forming a foreground that was blinding.
[ترجمه ترگمان]تکه های سوزان خمیر محتوی فسفر در میان ظرف ها پراکنده بودند و در مقابل نوری که کور کننده بود تشکیل می شد
[ترجمه گوگل]توده های فشرده ژله فسفر در بین ظروف پراکنده شدند، و یک پیش زمینه که درخشان بود، تشکیل شد

7. The sky skipped like chips of phosphorus in a bowl of water and oil seeped through cracked earth to the watertable.
[ترجمه ترگمان]آسمان مانند تراشه های فسفر در یک کاسه آب و روغن از میان خاک ترک برداشته به the می رفت
[ترجمه گوگل]آسمان مانند فسفر فشرده در یک کاسه آب از بین رفته و روغن از طریق زمین ترک خورده به داخل آب می افتد

8. Nucleic acids contain carbon, hydrogen, oxygen, nitrogen, and phosphorus.
[ترجمه ترگمان]اسیده ای Nucleic حاوی کربن، هیدروژن، اکسیژن، نیتروژن و فسفر هستند
[ترجمه گوگل]اسیدهای نوکلئیک حاوی کربن، هیدروژن، اکسیژن، نیتروژن و فسفر است

9. In deeper shade, apply phosphorus occasionally as a boost for flowering plants.
[ترجمه ترگمان]در سایه عمیق تر، گاهی اوقات فسفر را به عنوان افزایش برای گیاهان گلدار به کار می برد
[ترجمه گوگل]در سایه عمیق تر، گاهی اوقات فسفر را به عنوان یک تقویت کننده برای گیاهان گلدار اعمال کنید

10. This must be rectified because a higher phosphorus level will interfere with calcium absorption in the horse's gut creating further problems.
[ترجمه ترگمان]این باید تصحیح شود چون سطح فسفر بالاتر با جذب کلسیم در شکم اسب اختلال ایجاد می کند و مشکلات بیشتری ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این باید تصحیح شود زیرا سطح فسفات بالاتر باعث جذب کلسیم در روده اسب می شود و مشکلات بیشتری را ایجاد می کند

11. Parts of their roots secrete acid which dissolves phosphorus from normally insoluble sources.
[ترجمه ترگمان]بخش های از ریشه ها، اسید ترشح می کنند که فسفر را از منابع insoluble حل می کند
[ترجمه گوگل]برخی از ریشه های آنها ترشح اسید را که فسفر را از منابع طبیعی نامحلول حل می کند، می دهد

12. Black phosphorus only occurs at high pressures-this is not shown in figure
[ترجمه ترگمان]فسفر سیاه فقط با فشار بالا رخ می دهد - این حالت در شکل نشان داده نمی شود
[ترجمه گوگل]فسفر سیاه فقط در فشارهای بالا رخ می دهد - این در شکل نشان داده نمی شود

13. Immobilization of nitrogen occurs in both types in both sites but phosphorus is immobilized only in the fern litter.
[ترجمه ترگمان]Immobilization نیتروژن در هر دو نوع در هر دو مکان رخ می دهد، اما فسفر تنها در زباله fern immobilized می شود
[ترجمه گوگل]امولسیون نیتروژن در هر دو نوع در هر دو محل اتفاق می افتد، اما فسفر فقط در بستر سرخس مانده است

پیشنهاد کاربران

فسفر


کلمات دیگر: