کلمه جو
صفحه اصلی

strongman


آدم پرزور، پهلوان، پهلوان قلدر، مستبد، دیکتاتور

انگلیسی به فارسی

آدم پرزور، پهلوان


قلدر، مستبد، دیکتاتور


مرد قوی


انگلیسی به انگلیسی

• strong person that exhibits physical strength (as in a circus); powerful political leader
powerful man, physically fit individual

جملات نمونه

1. Haitian strongman Duvalier could feel his power slipping away.
[ترجمه ترگمان]قدرتمند هاییتی Duvalier می توانست احساس کند که قدرتش از بین می رود
[ترجمه گوگل]قدرتمند دوئلیری هائیتی می تواند قدرت خود را از دست بدهد

2. He is a strongman.
[ترجمه ترگمان]اون قوی strongman
[ترجمه گوگل]او نیرومند است

3. He was a military strongman who ruled the country after a coup.
[ترجمه ترگمان]او یک مرد قدرتمند نظامی بود که پس از یک کودتا بر کشور حکومت کرد
[ترجمه گوگل]او نیرومند نظامی بود که پس از کودتای کشور را اداره کرد

4. The coachman resembled a carnival strongman, with well-developed muscles, a bald head and an oriental moustache.
[ترجمه ترگمان]سورچی با عضلات خوش ترکیب، سر تاس و سبیل oriental داشت
[ترجمه گوگل]مربی سرگردان کارناوال، با عضلات به خوبی توسعه یافته، یک سر طاس و یک سبیل شرقی است

5. As the travellers walked away the strongman carried the huddled figure into the brothel.
[ترجمه ترگمان]همچنان که مسافران از آن دور می شدند، پیکر درهم فشرده خود را به فاحشه خانه حمل می کردند
[ترجمه گوگل]همانطور که مسافران راه می رفتند، قدرتمند، شکل چهره را به مجتمع پرورش داد

6. Is a strongman needed to restore civil order?
[ترجمه ترگمان]آیا یک مرد قدرتمند باید نظم مدنی را احیا کند؟
[ترجمه گوگل]آیا نیرومند نیاز به احیای نظام مدنی دارد؟

7. Welcome - strongman in his busy schedule here in our factory guidance, Gongxuyouqing total development plans.
[ترجمه ترگمان]قدرتمند - قدرتمند در برنامه شلوغ خود در اینجا در راهنمای کارخانه ما، برنامه توسعه کلی Gongxuyouqing
[ترجمه گوگل]خوش آمدید - نیرومند در برنامه شلوغ خود را در اینجا در راهنمایی کارخانه ما، Gongxuyouqing کل برنامه های توسعه

8. Mr Akayev, the strongman, was a northerner.
[ترجمه ترگمان]آقای آقایف، مرد قدرتمند، شمالی بود
[ترجمه گوگل]آقای Akayev، قهرمان، یک سرتکران بود

9. He's a Tammany Hall strongman with no respect for Seattle "process. "
[ترجمه ترگمان]او مرد قدرتمند Tammany هال است که هیچ احترامی برای روند \"سیاتل\" قائل نیست
[ترجمه گوگل]او یک مرد قوی Tammany Hall است و بدون احترام به روند سیاتل '

10. The strongman will be as tinder and all his work a spark: both will burn together and no one will quench the fire.
[ترجمه ترگمان]این مرد قدرتمند به اندازه یک شراره آتش خواهد بود: هر دو با هم آتش خواهند سوخت و هیچ کس آتش را خاموش نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]نیرومند خواهد بود به عنوان tinder و تمام کار خود را یک جرقه هم هم می سوزانده و هیچ کس آتش را خفه کنید

11. The circus strongman had a beautiful wife and was terribly jealous.
[ترجمه ترگمان]مرد قوی مرد زن زیبایی داشت و شدیدا حسود بود
[ترجمه گوگل]نیرومند سیرک یک زن زیبا داشت و به شدت حسادت می کرد

12. He is determined to bring down the Iraqi strongman.
[ترجمه ترگمان]او مصمم است که مرد قدرتمند عراق را پایین بیاورد
[ترجمه گوگل]او مصمم است که نیرومند عراقی را بکشد

13. Samson was a strongman who let himself be led astray by a Jezebel like Delilah.
[ترجمه ترگمان]سام سون مردی قوی و قوی بود که به خود اجازه می داد که مانند Delilah از راه خطا برود
[ترجمه گوگل]سامسون قدرتمند بود که خود را گول زده توسط یزبل مانند Delilah

14. There has been a great deal of talk about you competing in Strongman events.
[ترجمه ترگمان]بحث های زیادی در مورد رقابت در رویداده ای Strongman وجود داشته است
[ترجمه گوگل]در مورد رویدادهای Strongman رقابت زیادی وجود دارد


کلمات دیگر: