کلمه جو
صفحه اصلی

stroppy


(انگلیس - عامیانه) سرکش، نافرمان، سرخود، گستاخ، نارام

انگلیسی به فارسی

(انگلیس - عامیانه) سرکش، نافرمان، سرخود، گستاخ، نارام


ستاره ای


انگلیسی به انگلیسی

• (british) belligerent; awkward; obstreperous; rude to other persons; hostile; bad tempered (slang)
someone who is stroppy is bad-tempered and obstinate; an informal word.

جملات نمونه

1. Don't get stroppy with me it's not my fault!
[ترجمه ترگمان]با من درگیر نشین این تقصیر من نیست!
[ترجمه گوگل]با من نگران نباشید این تقصیر من نیست!

2. Don't get stroppy with me—it isn't my fault!
[ترجمه ترگمان]با من عشق بازی نکن - تقصیر من نیست!
[ترجمه گوگل]با من نگران نباش، این تقصیر من نیست!

3. It's no use getting stroppy - I said no and I meant it!
[ترجمه ترگمان]فایده ای ندا ره - گفتم نه و جدی گفتم -
[ترجمه گوگل]استفاده نکردن از آن لذتبخش است - من گفتم نه و من آن را بدانم!

4. Teachers report themselves becoming punitive and stroppy with pupils, colleagues and their own families.
[ترجمه ترگمان]معلمان خود را تنبیه می کنند و با دانش آموزان، همکاران و خانواده های خودشان تنبیه می شوند
[ترجمه گوگل]معلمان خود را با دانش آموزان، همکاران و خانواده های خود مجازات می کنند

5. Mary got stroppy about it and said it was wrong what they were doing, it was a desecration.
[ترجمه ترگمان]مری از این موضوع ناراحت شد و گفت که این کار اشتباه است، هتک حرمت بود
[ترجمه گوگل]مریم در مورد آن می گوید و می گوید اشتباه است که آنها انجام می دهند، این یک بی رحمانه بود

6. The gas people haven't called to repair the cooker so I shall have to get stroppy with them.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه زودپز را تعمیر کند، مجبور خواهم بود با آن ها تسویه حساب کنم
[ترجمه گوگل]مردم گاز برای احداث اجاق گاز احضار نشده اند، بنابراین من باید با آنها برقص باشم

7. It was just the excuse she needed to get stroppy.
[ترجمه ترگمان]این فقط بهانه ای بود که اون نیاز داشت تا \"stroppy\" رو بگیره
[ترجمه گوگل]این فقط بهانه ای بود که او نیاز داشت برای گرفتن خشم

8. And you'll have to watch the seagulls -- not to mention stroppy shopkeepers!
[ترجمه ترگمان]و تو مجبوری این مرغان دریایی را تماشا کنی - نه به خاطر اشاره به مغازه داران stroppy!
[ترجمه گوگل]و شما مجبور به تماشای چای - نه به ذکر است مغازه داران خرچنگ!

9. A mother I knew was going through a really unpleasant time with a stroppy teenage son.
[ترجمه ترگمان]مادری که می شناختم اوقات سختی را با یک پسر نوجوان teenage می گذراند
[ترجمه گوگل]یک مادر که می دانستم، یک بار واقعا ناخوشایند با یک پسر خردسال همراه بود


کلمات دیگر: