کلمه جو
صفحه اصلی

subaquatic


نیمه آبزی، واقع در زیر اب، نسبتا ابزی ا

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی، گیاه‌شناسی.) نیمه ابزی، واقع در زیر اب، نسبتا ابزیا


زیرآبی، واقع در زیر اب، نیمه ابزی، نسبتا ابزی


انگلیسی به انگلیسی

• existing in water and on land, partly aquatic (biology); relating or pertaining to underwater; subaqueous

جملات نمونه

1. We feel like in a subaquatic cockpit with delicate golden reflections.
[ترجمه ترگمان]ما احساس می کنیم در یک کابین خلبان با فکرهای نازک طلایی هستیم
[ترجمه گوگل]ما در یک کابین خلوت سواکو با بازتاب های ظریف طلایی احساس می کنیم

2. The correlative relationship between increment of subaquatic accommodation space and synchronous sedimentary volume controlled the evolution of sequence and the formation of system tracts.
[ترجمه ترگمان]رابطه همبستگی پذیری بین افزایش فضای محل اقامت و حجم رسوبی همزمان، تحول توالی و تشکیل قطعات سیستم را کنترل می کند
[ترجمه گوگل]رابطه همبستگی بین افزایش فضای محل سکونت زیر آب و حجم رسوبی همزمان، تکامل توالی و تشکیل سیستم های سیستم را کنترل می کند

3. Chengbei area, northeast of the subaquatic delta of the Yellow River, reserves affluent oil-gas resources and is the main exploitation of Shengli Oilfield.
[ترجمه ترگمان]منطقه Chengbei در شمال شرق دلتای subaquatic رود زرد، منابع نفت و گاز را ذخیره می کند و بهره برداری اصلی از Shengli Oilfield است
[ترجمه گوگل]منطقه Chengbei، شمال شرقی Delta subaquatic رودخانه زرد، ذخایر منابع نفتی با ثبات و بهره برداری اصلی از میدان نفتی Shengli است

4. The paper briefly describes present state of airborne laser reconnaissance subaquatic targets technology at abroad.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور خلاصه وضعیت فعلی شناسایی laser هوابرد را در خارج از کشور توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله به طور خلاصه وضعیت فعلی فناوری اهداف زیرشاخه های شناسایی لیزر هوا در خارج از کشور را توصیف می کند

5. The western margin of the basin was close to the source regions and very steep, so that pebbly subaquatic alluvial fans were formed that were deposited from a gravity flow.
[ترجمه ترگمان]حاشیه غربی حوضه نزدیک به مناطق مبدا و بسیار شیب دار بود، به طوری که pebbly subaquatic subaquatic شکل گرفتند که از یک جریان جاذبه ته نشین شدند
[ترجمه گوگل]حاشیه غربی حوضه نزدیکی به مناطق منبع و بسیار شیب دار بود، به طوری که طرفداران آبرفت زیرابینی سنگی تشکیل شد که از یک جریان گرانشی سپرده شد

6. Through comprehensive study on the cores and well logs, the author believes that the sandstone mainly comes from subaquatic distributary channel and mouth-bar.
[ترجمه ترگمان]با مطالعه جامع بر روی هسته ها و log های خوب، مولف بر این باور است که ماسه سنگ به طور عمده از کانال subaquatic distributary و mouth ناشی می شود
[ترجمه گوگل]از طریق مطالعه جامع در مورد هسته ها و حفره های خوب، نویسنده معتقد است که ماسه سنگ عمدتا از کانال توزیع زیر آب و دهانه است

7. We can only wonder what might have induced the artist to place this young woman against a backdrop of subaquatic menace, of ancient meandering rivers and treacherous precipices.
[ترجمه ترگمان]ما فقط می توانیم تعجب کنیم که ممکن است هنرمند بتواند این زن جوان را در مقابل پس زمینه ای از تهدید subaquatic، از رودخانه های پر پیچ وخم قدیمی و پرتگاه های خطرناک، قرار دهد
[ترجمه گوگل]ما فقط می توانیم تعجب کنیم که چه چیزی ممکن است هنرمند را مجبور به قرار دادن این زن جوان در مقابل تهدید ساباکویو، رودخانه های سرسبز باستانی و باران های خائنانه کند


کلمات دیگر: