کلمه جو
صفحه اصلی

dulcify


معنی : اصلاح کردن، شیرین کردن، ملایم کردن
معانی دیگر : (نادر)

انگلیسی به فارسی

شیرین کردن، ملایم کردن، اصلاح کردن


دلسوزی، شیرین کردن، ملایم کردن، اصلاح کردن


انگلیسی به انگلیسی

• soften; sweeten

مترادف و متضاد

اصلاح کردن (فعل)
right, accord, accommodate, improve, reclaim, modify, correct, rectify, meliorate, alter, remedy, ameliorate, amend, dulcify, emend, revise

شیرین کردن (فعل)
sugar, candy, sweeten, soften, dulcify

ملایم کردن (فعل)
moderate, temper, gentle, sweeten, soften, dulcify

جملات نمونه

1. Dulcify and can't be pure to comprehend to a kind of facial expression in fact, because that is a kind of mind pleasant sensation to undulate really.
[ترجمه ترگمان]واقعیت این است که با یک نوع چهره چهره، پاک و خالص، به خاطر این که یک نوع احساس خوشایندی نسبت به undulate وجود دارد
[ترجمه گوگل]Dulcify و نمی تواند خالص برای درک به یک نوع بیان صورت در واقع، به این دلیل است که یک نوع حس دلسرد کننده ذهن واقعا به خنثی کردن

2. Put the bosom is to dulcify.
[ترجمه ترگمان] سینه رو بذار زمین
[ترجمه گوگل]قرار دادن سینه به نفس کشیدن است

3. Also have no dulcify of reason mental reservation heart.
[ترجمه ترگمان] همچنین هیچ دلیلی برای حفظ قلب تو وجود نداره
[ترجمه گوگل]همچنین دلایل دلبستگی ذهنی ذهنی ندارند

4. It has to dulcify sex, controled various pole method technique and beat with proficiency, success rate day sees an exaltation, is also an activity which inebriates the public.
[ترجمه ترگمان]این روش در رابطه با سکس dulcify، روش روش قطب مختلف و ضرب آن با مهارت، روز نرخ موفقیت و نقطه اوج، فعالیتی است که مردم را به خود جذب می کند
[ترجمه گوگل]باید جنسیت را کنترل کند، تکنیک متفاوتی را کنترل و ضرب و شتم با مهارت، میزان موفقیت در روز exaltation را می بیند، همچنین فعالیتی است که مردم را غرق می کند

5. The good dream brings the recollection that you dulcify, does the so bad dream, evil-foreboding dream, strange dream bring you what?
[ترجمه ترگمان]رویای خوب، خاطراتی که شما را به یاد می اورد، این رویای بد، رویای شیطانی، رویای عجیب و غریب، چه چیزی را برایتان اورده است؟
[ترجمه گوگل]رویای خوب خاطراتی را که شما را تحقیر می کند به ارمغان می آورد، رویای خیلی بد، رویای شرم آور، رویای عجیب و غریب به شما می دهد؟

6. Efficiently; The heart dulcify; Classroom.
[ترجمه ترگمان]efficiently؛ قلب dulcify؛ classroom
[ترجمه گوگل]کارآمد؛ قلب dulcify؛ کلاس درس

7. China is an everyone's court for harmonize, we are living under the environment that dulcify thus, everybody is a happy child.
[ترجمه ترگمان]چین یک دادگاه همگانی برای هماهنگی است، ما در محیطی زندگی می کنیم که در نتیجه همه یک کودک شاد هستند
[ترجمه گوگل]چین یک دادگاه همه برای هماهنگی است، ما در محیطی زندگی می کنیم که به این ترتیب زندگی می کند، هر کس یک کودک خوشحال است

8. The his behind towards the Wan in summer pure secretly on smiling, originally see her ashamed to get vexed is also a stuff that makes people dulcify.
[ترجمه ترگمان]او در تابستان بی خودی خود را به بی Wan و در حالی که لبخند بر لب داشت، در اصل خجالت می کشید که از این که مردم را ناراحت کند، خجالت می کشد
[ترجمه گوگل]او در تابستان به سمت وان در تابستان خالصانه مخفیانه در لبخند زدن، در اصل شرمنده خود را به ناراحتی مشاهده نیز چیزهایی است که مردم را dulcify

9. This text is from"interest", "method" and"leading"3 to elaborate how to set up efficiently, dulcify of mathematics classroom.
[ترجمه ترگمان]این متن از \"بهره\"، \"روش\" و \"هدایت\" ۳ به شرح چگونگی راه اندازی موثر، dulcify کلاس ریاضی است
[ترجمه گوگل]این متن از'interest '،' method '، and'leading'3 برای توضیح چگونگی کارآمد بودن، کلاس درس ریاضیات است

10. The reading is a person one of the activity of importance, it ability make person backlog knowledge, development ability, shape thoughts and feelings, let the person's mind and body dulcify.
[ترجمه ترگمان]خواندن یک فرد از فعالیت مهم است، توانایی ایجاد دانش، توانایی توسعه، شکل دادن افکار و احساسات، اجازه دادن به ذهن و بدن فرد را می دهد
[ترجمه گوگل]خواندن فردی است که یکی از فعالیت های مهم است؛ این توانایی باعث می شود دانش آموزان عقب مانده، توانایی های توسعه، افکار و احساسات شکل بگیرند، اجازه دهید ذهن و بدن فرد از بین برود

11. It also strengthens the exchanges and the action between the teachers and the students. It will help to set up the diapason and dulcify teaching mode.
[ترجمه ترگمان]همچنین مبادلات و اقدام بین معلمان و دانشجویان را تقویت می کند این کار به تنظیم شیوه تدریس diapason و dulcify کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]همچنین مبادلات و اقدام بین معلمان و دانش آموزان را تقویت می کند این کمک خواهد کرد که تنظیمات دیاپاوس را انجام دهید و حالت تدریس را تضمین کنید

12. I like the nature with the flavor of sex, can smell the soul dulcify !
[ترجمه ترگمان]من طبیعت سکس با طعم سکس رو دوست دارم بوی روح رو حس می کنم
[ترجمه گوگل]من طبیعت را با عطر و طعم جنس دوست دارم، می تواند dulcify روح بوی!

13. Sex appeal. This is our right, also is we dulcify the best method in oneself, in proper form of sexy is anyones to all like of.
[ترجمه ترگمان]جاذبه جنسی این حق ما است، هم چنین ما بهترین روش را برای خود ایجاد می کنیم، به شکل مناسب سکسی، شبیه به چیزهای دیگر است
[ترجمه گوگل]درخواست تجدید نظر جنسی این حق ماست، همچنین ما بهترین روش را در خود داریم، در شکل صحیح سکسی، هر کسی که دوست دارد

14. Accurate foresee your need, take our concerns to you nearby. Bring for you more, realize to gather an ability customer to serve to bring yours to" dulcify " feeling.
[ترجمه ترگمان]درست پیش بینی کنید، نگرانی های ما را به شما نزدیک کنید برای شما اطلاعات بیشتری به همراه داشته باشید، درک کنید که یک مشتری توانا را برای خدمت به \"احساسات درونی\" خود جمع کنید
[ترجمه گوگل]دقیق پیش بینی نیاز شما را، نگرانی های ما را به شما در نزدیکی برای شما بیشتر بیاورید، برای رسیدن به یک مشتری توانایی برای خدمت به خودتان بسپارید


کلمات دیگر: