کلمه جو
صفحه اصلی

assuredly


معنی : مغرور، مطمئنا
معانی دیگر : مطمئنا

انگلیسی به فارسی

به‌یقین، مطمئناً، بی‌گمان، به‌طور حتم


مطمئنا، مغرور


انگلیسی به انگلیسی

• surely, undoubtedly, certainly
if something is assuredly true, it is definitely true.

مترادف و متضاد

مغرور (قید)
assuredly

مطمئنا (قید)
assuredly, certainly

without a doubt


Synonyms: positively, definitely, certainly, surely, absolutely, without fail, unquestionably, undoubtedly, of course


Antonyms: questionably, doubtfully


جملات نمونه

1. He is, assuredly, not alone in believing they will win.
[ترجمه ترگمان]مسلما او تنها نیست که باور کند آن ها پیروز خواهند شد
[ترجمه گوگل]او مطمئنا تنها نیست که باور کند که آنها برنده خواهند شد

2. I am most assuredly in favour.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، من کاملا به شما لطف دارم
[ترجمه گوگل]من مطمئنا به نفع است

3. Their attempts will most assuredly fail.
[ترجمه ترگمان]تلاش آن ها مسلما با شکست مواجه خواهد شد
[ترجمه گوگل]تلاش های آنها مطمئنا شکست خواهد خورد

4. The government most assuredly does believe in organic farming.
[ترجمه ترگمان]به طور حتم، دولت به کشاورزی ارگانیک معتقد است
[ترجمه گوگل]دولت مطمئنا به کشاورزی ارگانیک اعتقاد دارد

5. Any golfer who qualified for the Tour had assuredly earned and paid for the privilege.
[ترجمه ترگمان]هر گلف باز که صلاحیت این تور را داشت، به طور حتم به خاطر این امتیاز به دست آورده و پول پرداخت کرده بود
[ترجمه گوگل]هر گلف بازنده ای که برای تور شرایط خاصی را کسب کرده بود مطمئنا برای امتیاز امتیاز کسب کرده و پرداخت می کرد

6. The event assuredly was communicated throughout the nursing system by informal channels.
[ترجمه ترگمان]این رویداد به طور حتم در سراسر سیستم پرستاری از طریق کانال های غیر رسمی انتقال داده شد
[ترجمه گوگل]این رویداد مطمئنا در سراسر سیستم پرستاری توسط کانال های غیر رسمی ارتباط برقرار شد

7. And he is most assuredly on the business side.
[ترجمه ترگمان]و به احتمال زیاد در کار تجارت است
[ترجمه گوگل]و او مطمئنا در سمت کسب و کار است

8. Yet, she knows, as the unemployed assuredly know, that nothing much is going to happen quickly.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به طور حتم، او می داند که هیچ چیز به سرعت پیش نخواهد آمد
[ترجمه گوگل]با این حال، او می داند که بیکار مطمئنا می داند که هیچ چیز خیلی سریع اتفاق نخواهد افتاد

9. She will assuredly be busy for quite some time.
[ترجمه ترگمان]مسلما مدتی سرش شلوغ است
[ترجمه گوگل]او مطمئنا برای مدتی مشغول است

10. The grammar schools were assuredly not intended for the gentry alone.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که مدارس دستور زبان به هیچ وجه قصد ندارند که خودشان را تنها بگذارند
[ترجمه گوگل]مدارس دستور زبان مطمئنا به تنهایی برای اهل تسنن نیست

11. Most assuredly, the manufacturers behind Smirnoff Ice do, as well as the legalities associated thereof.
[ترجمه ترگمان]به طور حتم، تولید کنندگان پشت یخ Smirnoff، و نیز the مرتبط با آن، این کار را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]مطمئنا، تولید کنندگان پشت اسمیرنوف یخ، و همچنین قانونی که مربوط به آن هستند

12. We should assuredly call these actions instinctive.
[ترجمه ترگمان]ما باید این اعمال غریزی را به طور غریزی صدا کنیم
[ترجمه گوگل]مطمئنا باید این اقدامات را غریزی بنامیم

13. On the right hand is assuredly that' squirt 'Val Dartie.
[ترجمه ترگمان]در سمت راست به احتمال زیاد وال Dartie رو فواره میزنه
[ترجمه گوگل]در دست راست مطمئنا این است که سر Valt Dartie

14. Assuredly, as the minister looked back, he beheld an expression of divine gratitude and ecstasy that seemed like the shine of the celestial city on her face, so wrinkled and ashy pale.
[ترجمه ترگمان]مسلما، چون وزیر به پشت سر نگاه می کرد، حالتی از قدرشناسی و ecstasy می دید که همچون درخشش شهر آسمانی بر چهره او، چین و چروک و رنگ پریده می نمود
[ترجمه گوگل]مطمئنا، همانطور که وزیر نگاه کرد، شاهد تحسین و قدردانی الهی بود که به نظر می رسید مانند درخشش شهر آسمانی بر روی صورتش، به طوری که کمرنگ و خشن بود

15. Assuredly the reason is, that the Earth draws it. There must be a drawing power in matter.
[ترجمه ترگمان]مسلما علت آن این است که زمین آن را ترسیم می کند باید یک قدرت کشش در ماده وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]مطمئنا دلیل این است که زمین آن را تسخیر می کند در ماده باید یک نیروی کششی وجود داشته باشد


کلمات دیگر: