کلمه جو
صفحه اصلی

woke


زمان گذشته: wake، زمان ماضی فعل wake، بیدار شد

انگلیسی به فارسی

زمان گذشته ساده فعل Wake


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: a past tense of wake

• woke is the past tense of wake.

Infinitive: wake, Past Participle: woken


جملات نمونه

1. he woke the whole house!
او همه ی اهل خانه را بیدار کرد!

2. i woke up early in the morning
صبح زود از خواب بیدار شدم.

3. i woke up early in the morning
صبح زود بیدار شدم.

4. i woke up to the fact that nobody was my friend
به این حقیقت پی بردم که هیچ کس دوست من نیست.

5. she woke up feeling a bit queer
او از خواب بیدار شد و احساس ناخوشی خفیفی می کرد.

6. she woke up with a nasty disposition
او با خلق بدی از خواب بیدار شد.

7. she woke up with a start
با یکه خوردن از خواب بیدار شد.

8. his shout woke me up
فریاد او مرا از خواب بیدار کرد.

9. that insult woke his anger
آن توهین خشم او را برانگیخت.

10. the noise woke the baby
صدا کودک را بیدار کرد.

11. today, i woke up at six a. m.
امروز ساعت شش بامداد بیدار شدم.

12. his hacking cough woke me up
تک سرفه های او مرا بیدار کرد.

13. the clamorous crows woke him up
کلاغ های پر سرو صدا او را (از خواب) بیدار کردند.

14. the loud bray of donkeys woke me up
صدای بلند عرعر خرها بیدارم کرد.

15. according to her daily routine, she woke up at seven
طبق روال همیشگی ساعت 7 از خواب بیدار شد.

16. I woke up covered in a rash.
[ترجمه ترگمان] من با یه جوش از خواب بیدار شدم
[ترجمه گوگل]من بیدار شدم در آغوش

17. I think it is time you woke up and focused your thoughts on more worldly matters.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم وقتش است که بیدار شوی و افکارت را روی موضوعات دنیوی متمرکز کنی
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم وقت آن است که شما از خواب بیدار شدید و افکار خود را در مورد مسائل دنیوی بیشتر متمرکز کنید

18. Steve passed out on the floor and woke up blinded and in severe pain.
[ترجمه ترگمان]استیو از روی زمین گذشت و با درد شدید از خواب بیدار شد
[ترجمه گوگل]استیو بر روی زمین گذاشت و کور و درد شدید را بیدار کرد

19. They woke up early and were raring to go.
[ترجمه ترگمان]آن ها صبح زود از خواب بیدار شدند و مشتاق رفتن بودند
[ترجمه گوگل]آنها زود بیدار شدند و به حال خود رفته بودند

20. I woke up with a stiff neck.
[ترجمه ترگمان]با گردنی شق ورق از خواب بلند شدم
[ترجمه گوگل]من با گردن سفت بیدار شدم

21. The chime of the clock woke him up.
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ ساعت او را بیدار کرد
[ترجمه گوگل]ساعت زنگ ساعت او را بیدار کرد

پیشنهاد کاربران

دغدغه اجتماعی، مسئله نژادی

دغدغه مند

وُوک ( به انگلیسی: Woke به معنای بیدار ) ( ‎/ˈwoʊk/‎ ) به عنوان یک اصطلاح سیاسی با منشأ آفریقایی - آمریکایی اشاره به آگاهی نسبت به مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و عدالت نژادی دارد. این لفظ برگرفته از اصطلاح انگلیسی سیاه پوستان آمریکایی "stay woke" به معنای "بیدار ماندن" است که جنبه دستوری آن اشاره به آگاهی مستمر دربارهٔ این موضوعات دارد.

adjective
INFORMAL

alert to injustice in society, especially racism
"we need to stay angry, and stay woke"

All of our friends and family will know just how woke we really are


کلمات دیگر: