کلمه جو
صفحه اصلی

assonance


معنی : هم صدایی، شباهت صدا، قافیهء وزنی یا صدایی
معانی دیگر : (آواشناسی) همگونی واکه ای، توازن، هماوایی

انگلیسی به فارسی

شباهت صدا، هم‌صدایی، قافیه وزنی یا صدایی


تضاد، هم صدایی، شباهت صدا، قافیهء وزنی یا صدایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: assonant (adj.)
(1) تعریف: similarity in sounds, esp. vowel sounds.

(2) تعریف: in poetry, use of the same vowel sounds in the accented syllables but with different consonants, as in "deep" and "feet".

• resemblance of sounds in words or in syllables

مترادف و متضاد

هم صدایی (اسم)
consonance, unison, assonance, homophony

شباهت صدا (اسم)
assonance

قافیهء وزنی یا صدایی (اسم)
assonance

جملات نمونه

1. There is a recurrence of the e-a assonance at the ends of lines, but in no definable pattern.
[ترجمه ترگمان]عود ای e - a در انتهای خطوط وجود دارد، اما در هیچ الگوی قابل تعریف مشخصی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در انتهای خط خطای e-a recurrence وجود دارد اما در هیچ الگوی قابل تعریف نیست

2. Are there any phonological patterns of rhyme, alliteration, assonance, etc?
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ الگوی آوایی قافیه، alliteration، assonance و غیره وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا وجود دارد الگوهای واژگونی قافیه، تقلید، تحریف و غیره؟

3. Dickinson's broken meter, unusual rhythmic patterns, and assonance struck even respected critics of the time as sloppy and inept.
[ترجمه ترگمان]meter broken's، الگوهای حرکتی unusual غیرمعمول، و assonance حتی منتقدان مورد احترام زمان را نامنظم و نالایق نشان داد
[ترجمه گوگل]شکسته متر متریک دیکنسون، الگوهای ریتمیک غیر معمول و تحسین حتی منتقدان محترم از زمان نیز به عنوان مخفیانه و بی پروا مواجه شدند

4. In the 15 phonological figures, assonance, alliteration, rhyme and others, are directly responsible for its poetical tendency.
[ترجمه ترگمان]در ۱۵ چهره آوایی، assonance، alliteration، قافیه و دیگران، مستقیما مسئول گرایش شاعرانه آن هستند
[ترجمه گوگل]در 15 عرفان شناختی، اصطلاحات، لغوی، قافیه و دیگران مستقیما مسئول گرایش شاعرانه خود هستند

5. Alliteration and assonance is not only a language phenomenon, but also an artistic one in poems.
[ترجمه ترگمان]alliteration و assonance فقط یک پدیده زبانی است، بلکه یک پدیده هنری نیز در شعر نیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]همبستگی و همبستگی نه تنها یک پدیده ی زبان، بلکه یک شعر هنری است

6. The clear and easy language of assonance word is easy to read, make people pleased, make the meaning colorful.
[ترجمه ترگمان]خواندن زبان ساده و آسان کلمه assonance آسان است، مردم را راضی می کند، و معنی رنگی را می سازند
[ترجمه گوگل]زبان واضح و آسان کلمات تکرار آسان است که بخوانید، مردم را خوشحال کنید، معنای رنگی را بنویسید

7. Alliteration, assonance and consonance are three main rhetorical devices, and literal translation, interpretation and naturalization are the main translation approach.
[ترجمه ترگمان]alliteration، assonance و موافق سه ابزار اصلی هستند، و ترجمه دقیق، تفسیر و اعطای تابعیت، رویکرد ترجمه اصلی هستند
[ترجمه گوگل]آلترتاسیون، آیکنونی و همدستی، سه ابزار اصلی لفظی هستند و ترجمه، تفسیر و طبیعی بودن آنها، روش اصلی ترجمه است

8. Theand easy language of assonance word easy to read, make people pleased, the meaning colorful.
[ترجمه ترگمان]خواندن زبان آسان کلمه آسانی که خواندن را آسان می کند، مردم را راضی می کند، و به معنای رنگی است
[ترجمه گوگل]زبان آسان و آسان زبان خواندن، آسان برای خواندن، مردم راضی، به معنی رنگی است

9. The photographs are linked across the book by fleeting resemblances, oppositions, repetitions, the pictorial equivalents of assonance and half-rhyme.
[ترجمه ترگمان]عکس ها با شباهت گذرا، تضادها، تکرارها، معادل های تصویری assonance و نیمی از وزن، در سراسر کتاب به هم متصل می شوند
[ترجمه گوگل]عکس ها در سراسر کتاب با همتایان کوتاه مدت، مخالفت ها، تکرارها، معادل های تصویری آکونانس و نیمه قافیه مرتبط هستند

10. The sound form of poetry is often manifested in onomatopoeia, sound symbolism and some other musical devices such as alliteration, assonance, repetition, internal rhyme and so on.
[ترجمه ترگمان]فرم صحیح شعر اغلب در onomatopoeia، نماد صدا و برخی دیگر از ابزارهای موسیقی مانند alliteration، assonance، تکرار، وزن داخلی و غیره ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]شکل صدای شعر اغلب در نوک بینی، نماد صدا و برخی دیگر از آلات موسیقی مانند آلیتر، آونانس، تکرار، قافیه داخلی و غیره ظاهر می شود

11. Languages are endowed with the aesthetics of rhymes, which can be chiefly divided into alliteration, assonance, rhyme and echoism.
[ترجمه ترگمان]زبان ها دارای the of، که می توانند به طور عمده به alliteration، assonance، قافیه و echoism تقسیم شوند
[ترجمه گوگل]زبان ها با زیبایی شناسی قافیه ها، که عمدتا به تقلید، ابهام، قافیه و اکوسیستم تقسیم می شوند، تأمین می شود

12. This essay brings to the fore some of his faults in such aspects as rhyming, assonance, character-repetition and vowel-. . .
[ترجمه ترگمان]این مقاله برخی از اشتباه ات خود را در چنین جنبه هایی به عنوان rhyming، assonance، کاراکتر - تکرار و مصوت، به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]این مقاله برخی از گسل های او را در مواردی از قبیل قافیه، افسانه، تکرار شخصیت و واکه به ارمغان می آورد

13. The second is the sentences in paragraphs, the translator could successfully used such as alliteration and assonance rhetorical reproduction of the original artistic expression.
[ترجمه ترگمان]دوم، جملات در پاراگراف های، مترجم می تواند با موفقیت از قبیل alliteration و assonance بیانی از بیان هنری اصلی استفاده کند
[ترجمه گوگل]دوم، جملات در پاراگراف، مترجم می تواند با موفقیت استفاده می شود مانند آلیتریته و آشکارسازی باروری لفاظی از بیان هنری اصلی

14. In English poetry, aesthetic sense and English pronunciation are closely linked, reflecting especially in the metre, such as alliteration, assonance, rhyme, semi-assonance and onomatopoeia.
[ترجمه ترگمان]در شعر انگلیسی، مفهوم زیبایی شناختی و تلفظ انگلیسی نزدیک است و خصوصا در متر، مانند alliteration، assonance، قافیه، semi و onomatopoeia
[ترجمه گوگل]در شعر انگلیسی، حس زیبایی شناسی و تلفظ انگلیسی به شدت مرتبط است، به ویژه در متر، به ویژه در شمارنده، مانند آلیتر، آکونوس، قافیه، نیمه آکونانس و آنوماتوپیا

پیشنهاد کاربران

هم آوایی


کلمات دیگر: