کلمه جو
صفحه اصلی

durance


معنی : حبس
معانی دیگر : زندانی بودن (به ویژه برای دراز مدت)، محبوسیت، توقیف

انگلیسی به فارسی

زندانی بودن (به‌ویژه برای دراز مدت)، حبس


داری، حبس


انگلیسی به انگلیسی

• detention; imprisonment

مترادف و متضاد

حبس (اسم)
custody, detention, jail, bail, imprisonment, prison, lockout, calaboose, durance, lockup

جملات نمونه

1. durance vile
حبس

2. He's protecting the secret of the Durances.
[ترجمه ترگمان]اون داره از راز of محافظت می کنه
[ترجمه گوگل]او از راز دورانوس محافظت می کند

3. She believes he bought this property from Durance with the sole purpose of turning out the others.
[ترجمه ترگمان]او معتقد است که این ملک را از Durance خریداری کرده است
[ترجمه گوگل]او معتقد است که این اموال را از Durance با هدف تنها تبدیل شدن به دیگران خریداری کرده است

4. Nor does long our small Durance deal with that steep or deep.
[ترجمه ترگمان]و همچنین کاره ای کوچک ما با آن شیب تند یا عمیق زیاد طول نمی کشد
[ترجمه گوگل]ما مدت کوتاهی از قرارداد Durance ما با آن تند و یا عمیق طول می کشد

5. At sur - rhone, north Durance River and the confluence rhone kilometers.
[ترجمه ترگمان]در sur، رودخانه Durance شمالی و تلاقی rhone کیلومتری
[ترجمه گوگل]در سررونه، شمال رودخانه Durance و تلفات رون کیلومتر است

6. Or put my tongue in durance for to die?
[ترجمه ترگمان]یا زبونم رو بذارم روی \"durance\" که بمیره؟
[ترجمه گوگل]یا زبانم را برای مرگ بگذارم؟

7. Durance deal with that steep or deep.
[ترجمه ترگمان]Durance با آن شیب تند یا عمیق معامله می کند
[ترجمه گوگل]با آن تند و یا عمیق برخورد کنید

8. On the sexual relation, people broke the durance for individual temperament owing to sociality and ethics in cultural tradition, pursuing the reasonless emotion and desire.
[ترجمه ترگمان]در رابطه جنسی، مردم the را به خاطر خلق و خوی فردی به خاطر اصول اخلاقی و اخلاق در سنت فرهنگی شکستند و احساس و میل reasonless را دنبال کردند
[ترجمه گوگل]در رابطه جنسی، مردم به دلیل اجتماعی بودن و اخلاق در سنت فرهنگی، به دنبال احساسات و تمایلات بی حد و حصر، به دلیل خلق فردی از بین رفتند

9. We can break your thinking durance, because we always like talking the topic we are familiar, the progress will be slow with the same practise.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم تفکر خود را تجزیه و تحلیل کنیم، زیرا ما همیشه دوست داریم درباره موضوعی که با آن آشنا هستیم صحبت کنیم، پیشرفت با همان روش آهسته خواهد بود
[ترجمه گوگل]ما می توانیم تفکر ما را متزلزل کنیم؛ چرا که ما همیشه دوست داریم که موضوعی را که آشناست صحبت کنیم، پیشرفت با یک عمل آهسته انجام می شود

10. She tried to picture how the woman had fitted into the Durance coterie.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد تصور کند که چگونه این زن در محفل خانوادگی Durance قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]او سعی کرد تصویری از نحوه ی زن بودن را در تخت جمشید داشته باشد

11. In her mind the murder and the attack at the Chagall museum were inextricably bound up with the secret of the Durances.
[ترجمه ترگمان]در ذهن او قتل و حمله به موزه هنرهای رزمی به طور محسوسی با راز of به وجود آمده بود
[ترجمه گوگل]در ذهنش قتل و حمله به موزه چاگال به طور غیرمستقیم با راز دورانس ارتباط داشت

12. Images are generated within a region of 3D space and break the durance of plane display.
[ترجمه ترگمان]تصاویر در یک منطقه از فضای سه بعدی ایجاد می شوند و صفحه نمایش صفحه نمایش را می شکنند
[ترجمه گوگل]تصاویر در یک ناحیه فضایی سه بعدی تولید می شوند و باعث خستگی صفحه نمایش هواپیما می شوند

13. As the unified regime collapsed in the late Eastern Han Dynasty, clerisies then got free from idealistic durance and came to their self-consciousness, thinking over the existence of the individuals.
[ترجمه ترگمان]همانطور که رژیم متحد در اواخر سلسله هان شرقی فرو ریخت، clerisies پس از آن از durance idealistic آزاد شد و به خودآگاه آن ها آمد و به وجود افراد فکر کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که رژیم متحد در سلسله اواخر شرق هان سقوط کرد، روحانیون از دوران آرمانیستی آزاد شدند و به خودآگاهی خود رسیدند، و در مورد موجودیت افراد اندیشیدند

14. If a person hasn't formed reading habit, he is in durance of his small world around him when taking time and space into account.
[ترجمه ترگمان]اگر فرد عادت خواندن را شکل نداده باشد، زمانی که زمان و فضا را در نظر می گیرد، در دنیای کوچک خود در اطراف خود است
[ترجمه گوگل]اگر شخصی عادت خواندن را نداشته باشد، او در هنگام در نظر گرفتن زمان و فضا، در دنیای کوچک خود در اطراف او قرار دارد

15. At the beginning of the new period, the having slipped the leash of the durance of decade turmoil and pinko thoughts, all types of literature creations was flourishing.
[ترجمه ترگمان]در آغاز دوره جدید، با در نظر گرفتن افسار of از آشفتگی های دهه و افکار pinko، همه انواع آثار ادبی در حال شکوفایی بودند
[ترجمه گوگل]در ابتدای دوره جدید، لغزنده شدن سر و صدا از بحران دهه نود و پینکو، تمام انواع آثار ادبی شکوفا شد

اصطلاحات

durance vile

حبس



کلمات دیگر: