کلمه جو
صفحه اصلی

conation


معنی : سعی، کوشش بدون هدف معین
معانی دیگر : (روان شناسی) رغبت، میل، گرایش به انجام کاری، کردار انگیزی

انگلیسی به فارسی

سعی، کوشش بدون هدف معین


مسابقه، سعی، کوشش بدون هدف معین


انگلیسی به انگلیسی

• will power, conscious or unconscious mental striving towards a goal (psychology)

مترادف و متضاد

سعی (اسم)
work, labor, purpose, effort, eagerness, endeavor, conation

کوشش بدون هدف معین (اسم)
conation

جملات نمونه

1. It is a constant condition line conation Tsutomu's obtains that should be had.
[ترجمه ترگمان]این یک خط شرط ثابت conation Tsutomu است که باید داشته باشد
[ترجمه گوگل]این یک قرارداد خط ثابت است که Tsutomu به دست می آورد که باید داشته باشد

2. It is a constant condition that line conation Tsutomu's obtains that should be had.
[ترجمه ترگمان]این یک شرط ثابت است که line Tsutomu به دست می آورد که باید داشته باشد
[ترجمه گوگل]این شرایط ثابت است که ترکیب خط Tsutomu به دست می آورد که باید داشته باشد

3. Because of the different understanding of the conation of selfishness, the debate sometimes takes different routes.
[ترجمه ترگمان]به دلیل درک متفاوتی از the خودخواهی، این بحث گاهی مسیرهای متفاوتی را می طلبد
[ترجمه گوگل]با توجه به درک متفاوتی از فطرت خودخواهانه، بحث گاهی اوقات راه های مختلفی را دربر می گیرد

4. There are ten church members by inheritance for one by conation.
[ترجمه ترگمان]ده تا از اعضای کلیسا با ارث به one تعلق دارند
[ترجمه گوگل]ده عضو کلیسا توسط ارث بری برای یک نفر وجود دارد

5. The paper suggests that the factors of "cognition, affection and conation" are significant to the formation of the idea of lifetime sports for students of normal university.
[ترجمه ترگمان]این مقاله پیشنهاد می کند که عوامل \"شناخت، محبت و conation\" در شکل گیری ایده ورزش های عمر برای دانش آموزان دانشگاه معمولی مهم هستند
[ترجمه گوگل]این مقاله نشان می دهد که عوامل شناختی، احساس مهر و محبت به ساختن ایده ورزش های طول عمر برای دانشجویان دانشگاه عادی قابل توجه است

6. The paper focuses on the state adjectives in imperative sentences, and holds that the basic semantic feature of state adjectives is Conation.
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر روی صفات دولتی در جملات الزامی تمرکز می کند و نشان می دهد که ویژگی معنایی پایه صفات دولتی Conation است
[ترجمه گوگل]این مقاله بر ویژگیهای دولت در احکام ضروری تمرکز دارد و معتقد است که ویژگی معنایی اصلی صفتهای دولتی Conation است

7. Tradition and reformation are complements of each other. The existence and the value of tradition can never be changed by any human conation .
[ترجمه ترگمان]سنت و اصلاح مکمل یکدیگر هستند وجود و ارزش سنت را نمی توان با هیچ گونه conation انسانی تغییر داد
[ترجمه گوگل]سنت و اصلاحات مکمل یکدیگرند وجود و ارزش سنت هرگز نمیتواند با هیچ سازه انسانی تغییر یابد


کلمات دیگر: