1. It was not fighting, it was butchery.
[ترجمه ترگمان]جنگ نبود، سلاخی بود
[ترجمه گوگل]این مبارزه نبود، آن را کشتار بود
2. One can easily imagine how this apparent butchery of corpses might be misinterpreted by a stranger unaccustomed to such a practice.
[ترجمه ترگمان]انسان به راحتی می تواند تصور کند که این قصابی آشکار از اجساد را ممکن است توسط یک غریبه که به چنین کاری عادت دارد، تفسیر کرد
[ترجمه گوگل]به راحتی می توانید تصور کنید که چگونه این قصابی آشکار از اجساد ممکن است توسط یک غریبه که به چنین عملی اعتیاد نداشته است، اشتباه تفسیر شود
3. Butchery: Will now always grant 20 runic power, regardless of the creature type killed.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر همیشه ۲۰ تا قدرت جادویی انجام میده، صرف نظر از اون نوع موجودی که به قتل رسیده
[ترجمه گوگل]قصابی اکنون همواره 20 قدرت رونی را بدون توجه به نوع موجودی که کشته شده است، تحمیل می کند
4. Skilled butchery is a mixture of big, bold movements and detailed, precise knife - work.
[ترجمه ترگمان]قصابی ماهر ترکیبی از حرکات بزرگ، جسورانه و چاقوی دقیق و دقیق است
[ترجمه گوگل]شکارچی مجرب مخلوطی از حرکات بزرگ و جسور و دقیق و دقیق چاقو است
5. In her view, war is simply a legalised form of butchery.
[ترجمه ترگمان]در نظر او، جنگ تنها یک نوع قانونی از قصابی است
[ترجمه گوگل]به نظر وی جنگ به سادگی یک شکل قانونی از کشتار است
6. When are they going to put an end to this butchery?
[ترجمه ترگمان]از کی تا حالا قراره این سلاخی رو تموم کنن؟
[ترجمه گوگل]چه زمانی می خواهند این قصابی را پایان دهند؟
7. Rebellions have never succeeded in Ireland; always they have ended in butchery and defeat.
[ترجمه ترگمان]Rebellions هرگز در ایرلند موفق نبوده اند؛ همیشه در قصابی و شکست به پایان رسیده اند
[ترجمه گوگل]شورش در ایرلند هرگز موفق نبوده است همیشه آنها را در قصابی و شکست به پایان رسانده اند
8. He had a slight grievance against the landowner, we understand, but hardly enough to account for this butchery.
[ترجمه ترگمان]به نظر ما، او یک شکایت مختصری نسبت به این مالک داشت، اما به اندازه کافی برای سلاخی کردن این سلاخی کافی نبود
[ترجمه گوگل]او شکایت کمی نسبت به صاحب زمین داشت، ما درک می کنیم، اما به اندازه کافی برای این قصابی حساب نمی شود
9. They feared that their troops might acquire a taste for such butchery and become no better than those they fought against.
[ترجمه ترگمان]آن ها می ترسیدند که نیروهای آن ها ممکن است طعم چنین قصابی را به دست آورند و بهتر از آن هایی نباشند که علیه آن ها مبارزه کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها نگران بودند که سربازانشان طعم این کشتار را بگیرند و بهتر از آنهایی باشند که با آنها مبارزه می کردند
10. A horrible series of futile uprisings against impossible odds and always ending in butchery and defeat for the rebels.
[ترجمه ترگمان]یک سری شورش احمقانه علیه احتمالات غیر ممکن و همیشه به قصابی و شکست برای شورشیان ختم می شود
[ترجمه گوگل]سری وحشتناک قیام های بیهوده در برابر احتمال غیر ممکن است و همیشه در قتل و شکست برای شورشیان پایان می یابد
11. Rather than compromise on welfare payments, they were prepared to resign and leave social butchery to the Tories.
[ترجمه ترگمان]آن ها بجای سازش در مورد پرداخت های رفاهی آماده استعفا و ترک قصابی اجتماعی به توری ها بودند
[ترجمه گوگل]به جای مصالحه با پرداخت های رفاهی، آنها آماده به استعفا شدند و قصابی اجتماعی را به توری ها ترک کردند
12. I have felt the same shock and outrage since I lived in the Lakeside area and watched the butchery of those trees.
[ترجمه ترگمان]از زمانی که در منطقه لیک ساید به سر بردم، همان شوک و خشم را حس کردم و به سلاخی کردن آن درختان نگاه کردم
[ترجمه گوگل]از آنجایی که من در منطقه دریاچه زندگی می کردم، احساس تند و تلخی می کردم و قصابی درختان را تماشا می کردم
13. Alkhan - Yurt, meanwhile, became infamous for the butchery and rape committed there by the Russians soon afterwards.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، Alkhan - Yurt به خاطر قتل و تجاوز به آنجا توسط روس ها به زودی بدنام شد
[ترجمه گوگل]آلخان - یورت، در عین حال، به زودی بعد از آن، روس ها را مجبور به تجاوز به قتل و تجاوز به عنف کرد
14. And every president and prime minister who repeated this mendacity as an excuse to avoid a ceasefire has the blood of last night's butchery on their hands.
[ترجمه ترگمان]و هر رئیس جمهور و نخست وزیر که این mendacity را به عنوان بهانه ای برای جلوگیری از آتش بس تکرار کردند، خون قصابی شب گذشته را بر روی دستان خود دارد
[ترجمه گوگل]و هر رییس جمهور و نخست وزیری که این تردید را به عنوان عذری برای جلوگیری از آتش بس تکرار کرده است، خون خود را از دست می دهند