کلمه جو
صفحه اصلی

butchery


معنی : کشتارگاه، دکان قصابی، سلاخی، ادمکشی
معانی دیگر : (انگلیس) کشتارگاه، سلاخ خانه (slaughterhouse هم می گویند)، قصابی، ذبح، گوشت فروشی، زجرکشی، کشتار همگانی یا بی رحمانه

انگلیسی به فارسی

دکان قصابی، کشتارگاه، (مجازاً) آدم‌کشی


قصابی، دکان قصابی، کشتارگاه، سلاخی، ادمکشی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: butcheries
(1) تعریف: brutal and senseless killing; slaughter.
مشابه: carnage, massacre

(2) تعریف: an act of bungling or botching.

- Critics called his job performance as governor a butchery.
[ترجمه ترگمان] منتقدان عملکرد شغلی او را به عنوان \"سلاخی\" خواندند
[ترجمه گوگل] منتقدان عملکرد شغلی خود را به عنوان فرماندار یک قصابی نامیدند

(3) تعریف: a butcher's trade.

• slaughter, killing, carnage; place where a butcher works
you can refer to the cruel killing of a lot of people as butchery.

مترادف و متضاد

کشتارگاه (اسم)
abattoir, slaughterhouse, shambles, butchery, shamble

دکان قصابی (اسم)
butchery

سلاخی (اسم)
butchery, slaughter, flaying

ادمکشی (اسم)
butchery, murder, thuggery, thuggee, homicide, foul play, manslaughter

جملات نمونه

1. It was not fighting, it was butchery.
[ترجمه ترگمان]جنگ نبود، سلاخی بود
[ترجمه گوگل]این مبارزه نبود، آن را کشتار بود

2. One can easily imagine how this apparent butchery of corpses might be misinterpreted by a stranger unaccustomed to such a practice.
[ترجمه ترگمان]انسان به راحتی می تواند تصور کند که این قصابی آشکار از اجساد را ممکن است توسط یک غریبه که به چنین کاری عادت دارد، تفسیر کرد
[ترجمه گوگل]به راحتی می توانید تصور کنید که چگونه این قصابی آشکار از اجساد ممکن است توسط یک غریبه که به چنین عملی اعتیاد نداشته است، اشتباه تفسیر شود

3. Butchery: Will now always grant 20 runic power, regardless of the creature type killed.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر همیشه ۲۰ تا قدرت جادویی انجام میده، صرف نظر از اون نوع موجودی که به قتل رسیده
[ترجمه گوگل]قصابی اکنون همواره 20 قدرت رونی را بدون توجه به نوع موجودی که کشته شده است، تحمیل می کند

4. Skilled butchery is a mixture of big, bold movements and detailed, precise knife - work.
[ترجمه ترگمان]قصابی ماهر ترکیبی از حرکات بزرگ، جسورانه و چاقوی دقیق و دقیق است
[ترجمه گوگل]شکارچی مجرب مخلوطی از حرکات بزرگ و جسور و دقیق و دقیق چاقو است

5. In her view, war is simply a legalised form of butchery.
[ترجمه ترگمان]در نظر او، جنگ تنها یک نوع قانونی از قصابی است
[ترجمه گوگل]به نظر وی جنگ به سادگی یک شکل قانونی از کشتار است

6. When are they going to put an end to this butchery?
[ترجمه ترگمان]از کی تا حالا قراره این سلاخی رو تموم کنن؟
[ترجمه گوگل]چه زمانی می خواهند این قصابی را پایان دهند؟

7. Rebellions have never succeeded in Ireland; always they have ended in butchery and defeat.
[ترجمه ترگمان]Rebellions هرگز در ایرلند موفق نبوده اند؛ همیشه در قصابی و شکست به پایان رسیده اند
[ترجمه گوگل]شورش در ایرلند هرگز موفق نبوده است همیشه آنها را در قصابی و شکست به پایان رسانده اند

8. He had a slight grievance against the landowner, we understand, but hardly enough to account for this butchery.
[ترجمه ترگمان]به نظر ما، او یک شکایت مختصری نسبت به این مالک داشت، اما به اندازه کافی برای سلاخی کردن این سلاخی کافی نبود
[ترجمه گوگل]او شکایت کمی نسبت به صاحب زمین داشت، ما درک می کنیم، اما به اندازه کافی برای این قصابی حساب نمی شود

9. They feared that their troops might acquire a taste for such butchery and become no better than those they fought against.
[ترجمه ترگمان]آن ها می ترسیدند که نیروهای آن ها ممکن است طعم چنین قصابی را به دست آورند و بهتر از آن هایی نباشند که علیه آن ها مبارزه کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها نگران بودند که سربازانشان طعم این کشتار را بگیرند و بهتر از آنهایی باشند که با آنها مبارزه می کردند

10. A horrible series of futile uprisings against impossible odds and always ending in butchery and defeat for the rebels.
[ترجمه ترگمان]یک سری شورش احمقانه علیه احتمالات غیر ممکن و همیشه به قصابی و شکست برای شورشیان ختم می شود
[ترجمه گوگل]سری وحشتناک قیام های بیهوده در برابر احتمال غیر ممکن است و همیشه در قتل و شکست برای شورشیان پایان می یابد

11. Rather than compromise on welfare payments, they were prepared to resign and leave social butchery to the Tories.
[ترجمه ترگمان]آن ها بجای سازش در مورد پرداخت های رفاهی آماده استعفا و ترک قصابی اجتماعی به توری ها بودند
[ترجمه گوگل]به جای مصالحه با پرداخت های رفاهی، آنها آماده به استعفا شدند و قصابی اجتماعی را به توری ها ترک کردند

12. I have felt the same shock and outrage since I lived in the Lakeside area and watched the butchery of those trees.
[ترجمه ترگمان]از زمانی که در منطقه لیک ساید به سر بردم، همان شوک و خشم را حس کردم و به سلاخی کردن آن درختان نگاه کردم
[ترجمه گوگل]از آنجایی که من در منطقه دریاچه زندگی می کردم، احساس تند و تلخی می کردم و قصابی درختان را تماشا می کردم

13. Alkhan - Yurt, meanwhile, became infamous for the butchery and rape committed there by the Russians soon afterwards.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، Alkhan - Yurt به خاطر قتل و تجاوز به آنجا توسط روس ها به زودی بدنام شد
[ترجمه گوگل]آلخان - یورت، در عین حال، به زودی بعد از آن، روس ها را مجبور به تجاوز به قتل و تجاوز به عنف کرد

14. And every president and prime minister who repeated this mendacity as an excuse to avoid a ceasefire has the blood of last night's butchery on their hands.
[ترجمه ترگمان]و هر رئیس جمهور و نخست وزیر که این mendacity را به عنوان بهانه ای برای جلوگیری از آتش بس تکرار کردند، خون قصابی شب گذشته را بر روی دستان خود دارد
[ترجمه گوگل]و هر رییس جمهور و نخست وزیری که این تردید را به عنوان عذری برای جلوگیری از آتش بس تکرار کرده است، خون خود را از دست می دهند

پیشنهاد کاربران

قصابی🍖🔪


کلمات دیگر: