1. Thereintomilch cow mastitis and atony of forestomachs are the two important diseases.
[ترجمه ترگمان]ورم پستان گاوی Thereintomilch و atony of دو بیماری مهم هستند
[ترجمه گوگل]ماستیت گاو و آنتی بیوتیک گاوهای جنگلی دو بیماری مهم هستند
2. Conclusion:The main cause of postpartum haemorrhage is uterine atony .
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: علت اصلی خونریزی پس از خونریزی مجاری رحمی است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: علت اصلی خونریزی پس از زایمان، اتن رحم است
3. But how atony and paleness to recall this.
[ترجمه ترگمان]اما چه قدر واضح و روشن بود که این موضوع را به خاطر بیاورم
[ترجمه گوگل]اما چگونه طوطی و پوسیدگی به یاد می آورند این
4. Uterine atony : Loss of uterine muscle tone, allows profuse bleeding from the uterus.
[ترجمه ترگمان]uterine atony: از دست دادن تن ماهیچه رحمی، خون زیادی از رحم ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]اتو موشی: از دست دادن تن عضله رحم، خونریزی شدید را از رحم انجام می دهد
5. Among them 4 28% was uterine atony, plancear factors had relation with postpartum haemorrhage to some extent.
[ترجمه ترگمان]در بین آن ها ۴ تا ۲۸ درصد رحمی بود که عوامل plancear با خونریزی پس از زایمان تا حدودی ارتباط داشتند
[ترجمه گوگل]در میان آنها 4/28٪ اتونوم رحمی، عوامل مرتبط با خونریزی پس از زایمان تا حدودی ارتباط داشتند
6. Result: The main causes were uterine atony, soft birth canal laceration, retained placenta and membranes, blood coagulation dysfunction etc.
[ترجمه ترگمان]نتیجه: علل اصلی عبارتند از uterine uterine، پارگی نرم مجرای زایش، نگهداری جفت و غشا، اختلال عملکرد انعقاد خون و غیره
[ترجمه گوگل]نتیجه: علل اصلی آن آتلون رحم، انقباض کانال تولد نرم، حفظ جفت و غشاء، اختلال عملکرد انعقادی خون و غیره بود
7. Clinical expression is acute, symmetry, atony sexual limbs breaks down, tendinous reflex disappears, face paralysis and all round the gender feels an obstacle.
[ترجمه ترگمان]حالت بالینی حاد، تقارن، و اندام های جنسی بریده می شود، واکنش tendinous ناپدید می شود، فلج می شود و دور تا دور جنسیتی یک مانع احساس می شود
[ترجمه گوگل]بیان بالینی است حاد، تقارن، اندام جنسی ظاهر می شود، رفلکس تندبند ناپدید می شود، فلج صورت و تمام دور جنس مخالف است
8. Conclusion: Placental disorder and uterine atony were the main indications of emergency hysterectomy.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اختلال placental و سستی رحمی نشانه های اصلی of اضطراری بودند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اختلال پلاکتی و اتون رحم، نشانه های اصلی هیسترکتومی اورژانسی بودند
9. Results The main reason for bleeding of cesarean section followed by uterine atony, placental factors, incision tear, DIC.
[ترجمه ترگمان]نتایج دلیل اصلی خونریزی بخش cesarean و پس از آن سلول های رحمی، عوامل placental، بریدگی و DIC را دنبال کردند
[ترجمه گوگل]یافته ها: علت اصلی خونریزی بخش سزارین و سپس اتونیک رحم، عوامل جفتی، پارگی برشی، DIC
10. Affect when haemorrhage when two side, appear two flank paralysis and limb atony the gender breaks down.
[ترجمه ترگمان]تاثیر زمانی که خونریزی در دو طرف وجود دارد، نشان می دهد که دو طرف فلج پهلو و دست و پای خود را از بین می برند
[ترجمه گوگل]هنگامی که دو طرف در معرض خونریزی قرار می گیرند، به نظر می رسد فلج دو طرفه و اندونزی اندام جنسیتی را از بین می برد
11. Pregnancy-hypertension syndron can increase the incidence, and other causes are uterine atony, placental factors, laceration of the birth canal, coagulation disorders etc.
[ترجمه ترگمان]syndron بارداری - فشار خون می تواند میزان شیوع را افزایش دهد و عوامل دیگری موجب سستی رحمی، عوامل placental، پارگی مجرای تولد، اختلالات انعقاد خون و غیره می شود
[ترجمه گوگل]سندرم بارداری با فشار خون بالا می تواند میزان بروز را افزایش دهد و علل دیگری نیز هستند: اتونوم رحمی، عوامل جفتی، انسداد کانال تولد، اختلالات انعقادی و غیره
12. The pelvis first shows evidence of hyperactivity and hypertrophy and then progressive dilatation and atony.
[ترجمه ترگمان]استخوان لگن ابتدا شواهدی از بیش فعالی و hypertrophy و سپس dilatation و atony پیشرو را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]لگن ابتدا شواهدی از بیش فعالی و هیپرتروفی را نشان می دهد و پس از آن دیلاتاسیون پیشرونده و اتون را نشان می دهد
13. The main indications of obstetrical hysterectomy were plancta factors and uterine atony .
[ترجمه ترگمان]نشانه های اصلی of hysterectomy عوامل plancta و atony رحمی بودند
[ترجمه گوگل]علائم اصلی هیسترکتومی حاملگی عبارت بودند از عوامل خطرناک و اتونیک رحمی
14. I needn’t tell you thatthis proved to be a major holocaust, forever ruining at least one J. Mendel dress, and catapulting a baked potato into the cleavage of atony brunette.
[ترجمه ترگمان]لازم نیست به تو بگویم که to یک هولوکاست بزرگ است، برای همیشه از بین می رود، دست کم یک ج dress لباس Mendel را به تن کرد و تبدیل به یک سیب زمینی داغ شد
[ترجمه گوگل]من باید به شما بگویم که این نشان می دهد که یک هولوکاست عمده است، برای همیشه حداقل یکی از لباس های J Mendel را خراب می کند و یک سیب زمینی پخته را به شکلی از سبیل اتمی تبدیل می کند