کلمه جو
صفحه اصلی

transitivity


معنی : زود گذری، حالت متعدی، انتقال پذیری
معانی دیگر : زودگذری، انتقال پذیری، حالت متعدی

انگلیسی به فارسی

زودگذری، انتقال پذیری، حالت متعدی


ترانزیتی، حالت متعدی، انتقال پذیری، زود گذری


انگلیسی به انگلیسی

• temporariness, impermanence

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] زودگذرى ،انتقال پذیرى ،حالت متعدى ،ترایایی
[ریاضیات] تراگذاری، خاصیت متعدی، انتقال پذیری، خاصیت تعدی، سرایت پذیری، ترایابی، تعدی
[آمار] ترایایی

مترادف و متضاد

زودگذری (اسم)
transience, caducity, transitivity, temporality

حالت متعدی (اسم)
transitivity

انتقال پذیری (اسم)
transitivity, transmissibility

جملات نمونه

1. Then, transitivity analysis has been applied to various types of discourse for decades.
[ترجمه ترگمان]سپس، تحلیل transitivity برای چندین دهه مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]سپس، تجزیه و تحلیل تعاملی برای چندین دهه از انواع گفتمان استفاده شده است

2. Many scholars have applied transitivity analysis in interpreting and criticizing literary works and prove that this linguistic model is very powerful in analyzing the characterization and theme.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از محققان تحلیل transitivity را در تفسیر و انتقاد از آثار ادبی به کار گرفته اند و ثابت می کنند که این مدل زبانی در تجزیه و تحلیل مشخصات و موضوع بسیار قدرتمند است
[ترجمه گوگل]بسیاری از محققان تجزیه و تحلیل انتقالی را در تفسیر و انتقاد از آثار ادبی اعمال کرده اند و ثابت می کنند که این مدل زبانی در تجزیه و تحلیل ویژگی ها و تم ها بسیار قدرتمند است

3. In this paper, from the transitivity of criticism, criticism of reason and tolerance of criticism and so on. It starts to hackle in the letter of the rationale for these features.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، از the نقد، انتقاد از عقل و تحمل انتقاد و غیره در نامه منطقی برای این ویژگی ها شرح داده می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله از انتقاد از انتقاد، انتقاد از عقل و تحمل انتقاد و غیره این در نامه ای از منطق این ویژگی ها شروع می شود

4. This paper tries to explore the relations between transitivity and functional tenor in a text.
[ترجمه ترگمان]این مقاله تلاش می کند تا روابط بین transitivity و تنور عملکردی را در یک متن مورد بررسی قرار دهد
[ترجمه گوگل]در این مقاله سعی شده است رابطه بین Transitivity و تنور عملکردی در یک متن بررسی شود

5. The present study will be on the transitivity analysis of crime news texts in English newspapers.
[ترجمه ترگمان]پژوهش حاضر در مورد تحلیل transitivity متون اخبار جنایی در روزنامه های انگلیسی خواهد بود
[ترجمه گوگل]این مطالعه بر روی تجزیه و تحلیل تردیدی متون اخبار جرم در روزنامه های انگلیسی خواهد بود

6. Increase the number of times, added transitivity.
[ترجمه ترگمان]transitivity افزود: تعداد دفعاتی را افزایش دهید
[ترجمه گوگل]تعداد دفعاتی را افزایش دهید، ترجیحی اضافه شده است

7. The problem of the transitivity of English mid - verbs cannot be solved in traditional grammar.
[ترجمه ترگمان]مشکل the of انگلیسی را نمی توان با دستور زبان سنتی حل کرد
[ترجمه گوگل]مشکل ترجیحی میان افعال انگلیسی نمی تواند در دستور زبان سنتی حل شود

8. The highest level of verbal information that can reasonably be expected from an automatic tagger is the transitivity of the verb.
[ترجمه ترگمان]بالاترین سطح اطلاعات شفاهی که می تواند به طور منطقی از یک tagger اتوماتیک انتظار رود the verb است
[ترجمه گوگل]بالاترین سطح اطلاعات کلامی که می تواند به طور منطقی از تکرار خودکار انتظار می رود، این است که ترتیب فعل فعل است

9. The main contents of this thesis involve two aspects of digraphs: the transitivity of multipartite tournaments and the 3— kings-of-kings in semicomplete multipartite digraphs.
[ترجمه ترگمان]مضامین اصلی این پایان نامه شامل دو جنبه از digraphs ها می باشد: the of multipartite و the - - پادشاهان در semicomplete multipartite digraphs
[ترجمه گوگل]محتوای اصلی این پایان نامه شامل دو جنبه از digraphs transitivity بودن مسابقات چند طرفه و 3 پادشاهان پادشاه در هجاها چند جمله ای نیمه کامل است

10. The global stock market, the foreign exchange, the debt city as well as the bulk commodity market's linkage and the risk transitivity are strengthening unceasingly, and presents resonates highly.
[ترجمه ترگمان]بازار سهام جهانی، مبادلات خارجی، شهر بدهی و همچنین پیوند بازار کالاهای فله و خطر transitivity مداوم، پیوسته تقویت می شوند و هدایایی به شدت طنین انداز می شود
[ترجمه گوگل]بازار سهام جهانی، ارز خارجی، شهر بدهی و همچنین ارتباط بازار کالا و انتقال خطر، به طور مداوم تقویت می شود و به شدت با آن مخالفت می کند

11. Even if the principal process types are the same, positions of the participants and process types of the transitivity in the subordinate clause are quite different.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر انواع فرآیند اصلی مشابه باشند، موقعیت شرکت کنندگان و انواع فرآیند the در بند فرعی کاملا متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]حتی اگر انواع فرآیندهای اصلی یکسان باشند، موقعیت شرکت کنندگان و نوع فرآیند انتقال در بند تابع بسیار متفاوت هستند


کلمات دیگر: