1. progressive changes
تغییرات پیایی
2. progressive decline
زوال تدریجی
3. progressive educational methodes
روش های آموزشی پیشرو
4. a progressive disease
بیماری پیش رونده
5. some of the progressive groups in our society
برخی از گروه های پیشرفت گرای جامعه ی ما
6. "he is working" is progressive
((او دارد کار می کند)) استمراری است.
7. Education is a progressive discovery of our ignorance.
[ترجمه Masoud] فهم تدریجی چیزایی که نمیدونیم یعنی تحصیل ( آموزش و پروش )
[ترجمه ترگمان]تحصیل یک کشف تدریجی از جهل ما است
[ترجمه گوگل]آموزش و پرورش کشف پیشرونده جهل ما است
8. These weaknesses negated his otherwise progressive attitude towards the staff.
[ترجمه ترگمان]این ضعف ها سبب تضعیف روحیه او نسبت به کارکنان شد
[ترجمه گوگل]این ضعف ها نگرش وی نسبت به کارکنان خود را غیرقابل قبول می داند
9. The children go to a progressive school.
[ترجمه ترگمان]بچه ها به مدرسه پیشرفته می روند
[ترجمه گوگل]بچه ها به یک مدرسه پیشرفته می روند
10. This is a progressive course in English study.
[ترجمه ترگمان]این یک دوره پیشرو در مطالعه انگلیسی است
[ترجمه گوگل]این دوره پیشرفته در مطالعه انگلیسی است
11. There's been a progressive decline in the standard of living over the past few years.
[ترجمه ترگمان]در چند سال گذشته یک کاهش تدریجی در استاندارد زندگی وجود داشته است
[ترجمه گوگل]در طی چند سال گذشته، سطح زندگی روزمره خود را کاهش داده است
12. The last few months have seen the progressive meltdown of the country's political system.
[ترجمه ترگمان]در چند ماه گذشته شاهد فروپاشی تدریجی سیستم سیاسی کشور بوده ایم
[ترجمه گوگل]چند ماه گذشته شاهد رکود پیشروی نظام سیاسی کشور بوده ایم
13. It was a progressive disease and he would suffer more and more.
[ترجمه ترگمان]این یک بیماری مترقی بود و او بیشتر و بیشتر رنج می برد
[ترجمه گوگل]این بیماری پیشرفته بود و او بیشتر و بیشتر رنج می برد
14. This is a very progressive firm that uses the most modern systems.
[ترجمه ترگمان]این یک شرکت پیشرو است که از مدرن ترین سیستم ها استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این یک شرکت بسیار پیشرفته است که از سیستم های مدرن تر استفاده می کند
15. This is a progressive firm that uses the most modern systems.
[ترجمه ترگمان]این یک شرکت پیشرو است که از مدرن ترین سیستم ها استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این یک شرکت مترقی است که از سیستم های مدرن تر استفاده می کند
16. HIV is a progressive disease which the immune response ultimately fails to control.
[ترجمه ترگمان]HIV یک بیماری پیشرونده است که واکنش ایمنی در نهایت منجر به کنترل آن نمی شود
[ترجمه گوگل]HIV یک بیماری پیشرونده است که پاسخ ایمنی در نهایت نتواند کنترل شود
17. One prominent symptom of the disease is progressive loss of memory.
[ترجمه ترگمان]یکی از نشانه های بارز این بیماری، از دست رفتن تدریجی حافظه است
[ترجمه گوگل]یکی از نشانه های برجسته این بیماری، از دست دادن حافظه است
18. The school has carefully fostered its progressive image.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه با دقت تصویر مترقی خود را پرورش داده است
[ترجمه گوگل]مدرسه به دقت تصویر پیشرفته خود را پرورش داده است