1. the restoration of charles ii to the throne of england
بازگردانی چارلز دوم به تخت سلطنت انگلیس
2. the restoration of order and peace in the cities
اعاده ی نظم و آرامش در شهرها
3. They demanded the restoration of all their lost lands.
[ترجمه مجید طرقی دریاسری] آن ها به شدت خواهان استرداد تمامی سرزمین های تصرف شده خود شدند.
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار بازگشت همه سرزمین های از دست رفته خود شدند
[ترجمه گوگل]آنها خواستار بازسازی تمامی سرزمین های گمشده خود شدند
4. Major restoration work will begin in May.
[ترجمه ترگمان]کار بازسازی اصلی در ماه مه آغاز خواهد شد
[ترجمه گوگل]کارهای بزرگ بازسازی در ماه مه آغاز خواهد شد
5. We demand an immediate restoration of our right to vote.
[ترجمه ترگمان]ما خواستار بازگشت فوری حق رای خود هستیم
[ترجمه گوگل]ما خواهان اصلاح فوری حق رای دادن ما هستیم
6. Many of the older paintings have undergone extensive restoration.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تابلوهای قدیمی تر، بازسازی گسترده ای شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از نقاشی های قدیمی تر بازسازی گسترده ای صورت گرفته است
7. The house fell into disrepair until a restoration fund was set up .
[ترجمه ترگمان]این خانه تعمیر شد تا زمانی که صندوق بازسازی راه اندازی شد
[ترجمه گوگل]خانه تا زمانی که یک صندوق ترمیم راه اندازی شد، سقوط کرد
8. This historic watermill is currently awaiting restoration.
[ترجمه ترگمان]این watermill تاریخی در حال حاضر منتظر بازگشت است
[ترجمه گوگل]این جنگل تاریخی در حال حاضر در حال بازسازی است
9. He is still at work on the restoration.
[ترجمه ترگمان]او هنوز در حال کار بر روی بازسازی است
[ترجمه گوگل]او هنوز در کار بازسازی است
10. The rural environment lent itself to the restoration of his health.
[ترجمه ترگمان]محیط روستایی به احیای سلامتی خود کمک کرد
[ترجمه گوگل]محیط زیست روستایی خود را به بازگرداندن سلامت خود تحمیل کرد
11. The palace is closed during restorations / for restoration.
[ترجمه ترگمان]کاخ در طول ترمیم \/ بازسازی بسته شده است
[ترجمه گوگل]کاخ در طول ترمیم / برای بازسازی بسته شده است
12. His visit is expected to lead to the restoration of diplomatic relations.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود این دیدار منجر به احیای روابط دیپلماتیک شود
[ترجمه گوگل]انتظار می رود سفر وی به بازسازی روابط دیپلماتیک باشد
13. An anonymous donor has given £500 towards the restoration fund.
[ترجمه ترگمان]یک اهدا کننده ناشناس ۵۰۰ پوند به صندوق بازسازی اهدا کرده است
[ترجمه گوگل]یک ناشر ناشناس 500 پوند را به صندوق ترمیم اختصاص داده است
14. The restoration to the castle took a year and cost a lot of money.
[ترجمه ترگمان]بازگشت به قلعه یک سال طول کشید و هزینه زیادی داشت
[ترجمه گوگل]بازسازی به قلعه یک سال طول کشید و هزینه زیادی به خرج داد
15. I owe the restoration of my hearing to this remarkable new technique.
[ترجمه ترگمان]من به احیای شنوایی خود به این تکنیک جالب توجه دارم
[ترجمه گوگل]من به بازسازی جلسه من به این تکنیک جدید قابل توجه می اندیشم