1. he had no political affiliation
او وابستگی سیاسی نداشت.
2. The group has no affiliation to any political party.
[ترجمه ترگمان]این گروه هیچ وابستگی به هیچ حزب سیاسی ندارد
[ترجمه گوگل]این گروه هیچ وابستگی به یک حزب سیاسی ندارد
3. Their lack of affiliation to any particular bank allows them to give objective financial advice.
[ترجمه ترگمان]عدم وابستگی آن ها به هیچ بانک خاصی به آن ها این امکان را می دهد که به آن ها مشاوره مالی بدهند
[ترجمه گوگل]فقدان وابستگی آنها به یک بانک خاص به آنها اجازه می دهد تا مشاوره مالی عینی بدهند
4. There is no affiliation between our organization and theirs, even though our names are similar.
[ترجمه ترگمان]هیچ وابستگی بین سازمان ما و آن ها وجود ندارد، حتی اگر نام ما مشابه هم باشد
[ترجمه گوگل]هیچ ارتباطی بین سازمان ما و دیگران وجود ندارد، حتی اگر اسامی ما مشابه باشند
5. Trade unions have a long history of affiliation to the Labour Party.
[ترجمه ترگمان]اتحادیه های کارگری سابقه طولانی وابستگی به حزب کارگر دارند
[ترجمه گوگل]اتحادیه های کارگری سابقه ای طولانی از وابستگی به حزب کارگر دارند
6. The suggestion of Communist affiliation to the Labour Party was regarded as an unwarrantable departure from principle.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد وابستگی حزب کمونیست به حزب کارگر به عنوان انحراف از اصل در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]پیشنهاد از وابستگی کمونیست به حزب کارگر به عنوان یک فرجام غیر قابل انکار از اصل در نظر گرفته شد
7. Affiliation may not imply successful recovery. Individual characteristics that have been investigated are as varied as the researchers performing the studies.
[ترجمه ترگمان]وابستگی ممکن است حاکی از بهبود موفقیت آمیز نباشد ویژگی های فردی که مورد بررسی قرار گرفته اند، به همان اندازه که محققان مطالعات را انجام می دهند، متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]وابستگی ممکن است به معنای بهبودی موفق نباشد خصوصیات فردی که مورد تحقیق قرار گرفته اند همانند محققانی که مطالعات را انجام می دهند متفاوت است
8. The departmental affiliation of such a course doesn't much matter provided that it is taught by people with relevant research experience.
[ترجمه ترگمان]وابستگی دپارتمانی این دوره اهمیتی ندارد که توسط افراد با تجربه تحقیقاتی مربوطه آموزش داده شود
[ترجمه گوگل]وابستگی اداری از چنین دوره ای بسیار مهم نیست، به این معنی است که افراد با تجربه تحقیقاتی مرتبط با آن آموزش داده می شوند
9. Does he have religious affiliation and whatnot?
[ترجمه ترگمان]آیا او وابستگی مذهبی دارد و غیره؟
[ترجمه گوگل]آیا او دارای وابستگی مذهبی و چه چیزی است؟
10. But hypersensitivity about colour or religious affiliation can be counterproductive.
[ترجمه ترگمان]اما وابستگی به وابستگی به رنگ و یا وابستگی مذهبی می تواند سازنده باشد
[ترجمه گوگل]اما حساسیت نسبت به رنگ یا وابستگی مذهبی می تواند منفی باشد
11. Affiliation to the National Confederation will provide your group with access to a network of services and expertise.
[ترجمه ترگمان]وابستگی به کنفدراسیون ملی به گروه شما امکان دسترسی به شبکه ای از خدمات و تخصص را می دهد
[ترجمه گوگل]وابستگی به کنفدراسیون ملی گروه شما را به دسترسی به شبکه ای از خدمات و تخصص ارائه می دهد
12. The council race is non-partisan but party affiliation often helps in recruiting volunteers and raising money.
[ترجمه ترگمان]رقابت شورا غیر حزبی است اما وابستگی حزبی اغلب به استخدام داوطلبان و جمع آوری پول کمک می کند
[ترجمه گوگل]مسابقه شورا غیر حزبی است، اما وابستگی حزب اغلب به استخدام داوطلبان و جمع آوری پول کمک می کند
13. Slowly the network fanned out, a loose, far-flung affiliation of daredevils and mavericks.
[ترجمه ترگمان]شبکه به آرامی آن را باز کرد، وابستگی به daredevils و ماوریک را به پرواز در آورد
[ترجمه گوگل]به آرامی شبکه را فریاد زد، وابستگی جسورانه و مبهم جادوگران و مأمورین
14. Throughout his long life, he retained his affiliation to the Labour Party.
[ترجمه ترگمان]او در طول زندگی طولانیش، وابستگی خود را به حزب کارگر حفظ کرد
[ترجمه گوگل]در طول عمر طولانی او، وابستگی خود را به حزب کارگر حفظ کرد
15. A slightly different format for group affiliation exists in single industry organizations that dominate many of the sectors producing consumer goods.
[ترجمه ترگمان]فرمت کمی متفاوت برای وابستگی گروه در سازمان های صنعتی وجود دارد که بسیاری از بخش های تولید کننده کالاهای مصرفی را تحت سلطه خود دارند
[ترجمه گوگل]فرمت اندکی برای وابستگی گروهی در سازمان های صنعت تک وجود دارد که در بسیاری از بخش های تولید کالاهای مصرفی غالب هستند