کلمه جو
صفحه اصلی

skewed


معنی : اریب
معانی دیگر : مورب

انگلیسی به فارسی

اریب، مورب


تکان دهنده، اریب


دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] چوله، کج، منحرف، اریب
[آمار] چوله

مترادف و متضاد

اریب (صفت)
thwart, diagonal, oblique, skew, slant, cater-cornered, skewed, sidled, kitty-cornered

جملات نمونه

1. he skewed around in his chair
خودش را در صندلی چرخاند.

2. the list is skewed in favor of the party's candidates
فهرست را به سود نامزدهای حزب تحریف کرده اند.

3. The arithmetic of nuclear running costs has been skewed by the fall in the cost of other fuels.
[ترجمه دکتر علیرضا ملاح] حساب مخارج جاری هسته ای با افت هزینه سایر سوختها از توازن خارج شده است.
[ترجمه ترگمان]هزینه اجرای انرژی هسته ای با کاهش هزینه سوخت های دیگر به انحراف کشیده شده است
[ترجمه گوگل]ارزیابی هزینه های هسته ای در حال حاضر با کاهش هزینه های سوخت های دیگر تضعیف شده است

4. The media's coverage of the election has been skewed from the very beginning.
[ترجمه ترگمان]پوشش رسانه ها از انتخابات از همان ابتدا منحرف شده است
[ترجمه گوگل]پوشش رسانه ای از انتخابات از همان ابتدا از بین رفته است

5. These assumptions about Communism skewed American foreign policy for decades.
[ترجمه ترگمان]این فرضیات درباره کمونیسم سیاست خارجی آمریکا را برای چند دهه منحرف کرد
[ترجمه گوگل]این مفروضات درباره کمونیسم، چند دهه است که سیاست خارجی آمریکا را تحت الشعاع قرار داده است

6. The picture on the wall was slightly skewed.
[ترجمه ترگمان]تصویر روی دیوار کمی کج شده بود
[ترجمه گوگل]تصویر روی دیوار کمی تکان خورد

7. The company's results for this year are skewed because not all our customers have paid their bills.
[ترجمه ترگمان]نتایج این شرکت در این سال نامتوازن است، زیرا همه مشتریان ما صورتحساب خود را پرداخت نکرده اند
[ترجمه گوگل]نتایج این شرکت در سال جاری از بین رفته است، زیرا همه مشتریان ما قبض خود را پرداخت نکرده اند

8. In effect, the Fabians skewed utilitarianism in favour of the principle of social solidarity.
[ترجمه ترگمان]در واقع، Fabians utilitarianism به نفع اصل همبستگی اجتماعی بود
[ترجمه گوگل]در واقع، فابیان ها بر سودلیت گرایی به نفع اصل همبستگی اجتماعی سوق دادند

9. The variables with a skewed distribution were therefore log transformed for statistical calculation.
[ترجمه ترگمان]بنابراین متغیرها با توزیع نامتوازن به محاسبه آماری تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]بنابراین متغیرهایی با توزیع مبهم، برای محاسبه آماری تحول یافته است

10. An iron bedstead, skewed across a smashed floor; a torn curtain.
[ترجمه ترگمان]تخت خواب آهنی روی زمین خرد شده بود؛ پرده پاره شده
[ترجمه گوگل]یک تخت آهن، در سراسر یک طبقه شکست خورده؛ یک پرده پاره شده

11. It gives me a rather skewed impression of humankind.
[ترجمه ترگمان]این به من اثر نسبتا غلطی نسبت به انسان ها می دهد
[ترجمه گوگل]این به من عطش بی نظیری از بشریت می دهد

12. The agreement also ensured that the skewed economic and social system would continue, as well as the neoliberal economic policies.
[ترجمه ترگمان]این توافقنامه همچنین تضمین کرد که سیستم اقتصادی و اجتماعی نامتوازن به علاوه سیاست های اقتصادی neoliberal ادامه خواهد یافت
[ترجمه گوگل]این توافق همچنین تضمین کرد که سیستم اقتصادی و اجتماعی مبهم ادامه خواهد یافت و سیاست های اقتصادی نئولیبرالی نیز ادامه خواهد یافت

13. Some samples were handled improperly, which could have skewed the results.
[ترجمه ترگمان]برخی نمونه ها به طور نامناسب به کار گرفته شدند، که این امر می توانست نتایج را منحرف کند
[ترجمه گوگل]بعضی از نمونه ها نادرست عمل می شوند، که می تواند نتایج را مختل کند

14. A lanky boy was skewed, one half of his body sliding from the other.
[ترجمه ترگمان]یک پسر بلند قد کشیده به نظر می رسید، یکی از نصف بدنش از دست دیگر لیز می خورد
[ترجمه گوگل]یک پسر چاق و چسبیده بود، نیمی از بدنش از طرف دیگر کشید

پیشنهاد کاربران

منحرف شده

منحنیِ "کجی".

سنگینی وزنه معامله به نفع یکی از طرفین

Skewness به معنای چولگی می باشد.
نشان دهنده میزان عدم تقارن توزیع احتمالی است. اگر داده ها نسبت به میانگین متقارن باشند، چولگی برابر صفر خواهد بود.


کلمات دیگر: