کلمه جو
صفحه اصلی

svelte


(زن) باریک اندام، خوش ترکیب، ظریف، خوش ادا و اطفار، با کمال، با معرفت

انگلیسی به فارسی

شفاف


(زن) باریک اندام، خوش ترکیب، ظریف، خوش ادا و اطفار


فرهیخته، با کمال، با معرفت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: svelter, sveltest
مشتقات: sveltely (adj.), svelteness (n.)
• : تعریف: gracefully slim or slender.
مشابه: slender, slim, tenuous

- a svelte fashion model
[ترجمه ترگمان] یک مدل مد svelte
[ترجمه گوگل] یک مدل مد شیک
- a svelte figure
[ترجمه ترگمان] هیکل svelte داشت،
[ترجمه گوگل] یک شکل شفاف

• slender, having a slim and graceful figure
someone who is svelte is attractively slim, elegant, and stylish.

مترادف و متضاد

thin and well-built


Synonyms: graceful, lean, lissom, lithe, slender, slinky, smooth, sylphlike, willowy


Antonyms: chubby, corpulent, fat, thick


جملات نمونه

1. She was slim, svelte, and sophisticated.
[ترجمه ترگمان]او لاغر، لاغر و sophisticated بود
[ترجمه گوگل]او باریک، صاف و پیچیده بود

2. Our newly svelte state government will serve as a model for others.
[ترجمه ترگمان]دولت تازه تاسیس svelte به عنوان الگویی برای دیگران عمل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]حکومت تازه دولت ما به عنوان یک مدل برای دیگران خدمت خواهد کرد

3. Her figure is svelte.
[ترجمه ترگمان]اندامش svelte است
[ترجمه گوگل]چهره اش پاک است

4. The ideal Oriental is a svelte cat with long, tapering lines, very lithe but muscular.
[ترجمه ترگمان]شرق ایده آل یک گربه svelte با خطوط باریک، باریک اما عضلانی است
[ترجمه گوگل]شرقی ایده آل یک گربه سفت با خطوط طولانی و ضخیم است که بسیار لمس، اما عضلانی است

5. I enjoyed the svelte look and featherweight status of my 11-inch MacBook Air ($99 6 Intel Core 2 Duo, 2 GB RAM, 64 GB flash storage), launched last October.
[ترجمه ترگمان]من از ظاهر svelte و وضعیت featherweight Air - ۱۱ (۹۹)۲ اینچی اینتل، ۲ گیگا بایت (ذخیره برق ۶۴ گیگا بایت)، که اکتبر گذشته راه اندازی شد، لذت بردم
[ترجمه گوگل]از ماه ژانویه گذشته ماه اکتبر ماه گذشته عرضه شد و از لحاظ ظاهری و سبک وزن 11 مگاپیکسلی مک بوک ایر (99 دلار 6 اینتل هسته 2 دوو، 2 گیگابایت رم، 64 گیگابایت حافظه فلش) لذت بردم

6. A lady wears white yarn tippet, svelte coming a distance.
[ترجمه ترگمان]یک خانم از جنس کتان سفید است و دور تا دور می شود
[ترجمه گوگل]یک خانم سفیدپوش نخود سفید را میپوشاند، در حالیکه فاصله زیادی دارد

7. But svelte supermodel Kate Moss takes second place followed by US singer Beyonce.
[ترجمه ترگمان]اما کیت ماس \"کیت ماس\" به همراه \"بیانسه\" (Beyonce)، خواننده آمریکایی، جایگاه دوم را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه گوگل]اما کیم تگزاس سوپرمودل، جایگاه دوم را به دست می آورد و پس از آن خواننده آمریکایی بئونس می شود

8. All Americans crave to be svelte ( and rich ).
[ترجمه ترگمان]همه آمریکایی ها مایلند svelte (و ثروتمند)باشند
[ترجمه گوگل]همه آمریکایی ها تمایل دارند که (و ثروتمند) باشند

9. So he started exercising regularly and eating low-calorie foods and, lo and behold, trimmed down to a svelte 290.
[ترجمه ترگمان]بنابراین او شروع به ورزش منظم و خوردن غذاهای با کالری پایین کرد و، بنگر و ببین، که با یک ۲۹۰ اینچی بسته شده بود
[ترجمه گوگل]بنابراین او شروع به ورزش منظم و خوردن غذاهای کم کالری کرد، و به نظر می رسد، به 290 رسیده است

10. Abstaining from a single cookie isn't going to make you look svelte and toned.
[ترجمه ترگمان]خوردن شیرینی از یک کلوچه باعث نمی شود که شما به ظاهر خسته و افسرده به نظر برسد
[ترجمه گوگل]در صورتی که از یک کوکی تنها نگهداری نشود، نگاهی به شما ندهید و تیز کنید

11. The gag was that each pair were opposites: a fat, lazy, chain - smoking slob would swap with a fastidious, svelte, house-proud obsessive.
[ترجمه ترگمان]نتیجه آن این بود که هر دو نفر مخالف بودند: یک زن چاق، تنبل، زنجیر دار و سیگار کشیدن با یک وسواسی سخت کوش، svelte، و proud معاوضه می شد
[ترجمه گوگل]گنگ این بود که هر جفت مخالف یک چربی، تنبل و سیب زمینی است که می تواند با یک وسواس جالب، دلپذیر و دلپذیر، مبادله کند

12. Suddenly, a product built on fat, calories and cards is trying to svelte.
[ترجمه ترگمان]ناگهان، محصولی که بر روی چربی، کالری و کارت ها ساخته شده، سعی دارد svelte کند
[ترجمه گوگل]ناگهان، محصولی که بر روی چربی، کالری و کارت ساخته شده است، سعی دارد از آن استفاده کند

13. Envelope the yarn at night slack month spring, Ping is svelte.
[ترجمه ترگمان]این نخ در ماه slack ماه در بهار شل شد، پینگ پونگ is
[ترجمه گوگل]پاکت اشیاء را در ماه ماه بهار سپری می کند، پینگ بسیار شلوغ است


کلمات دیگر: