کلمه جو
صفحه اصلی

sweeny


(اسب) فلج کتف، فلج شانه، sweeney در مورداسب از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف، فلج عضله

انگلیسی به فارسی

( sweeney ) (در مورداسب) از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف، فلج عضله


sweeny


انگلیسی به انگلیسی

• atrophy of the shoulder muscles in horses (veterinary med)

جملات نمونه

1. The head causes facial trigeminal sweeny to have method of He Zhi cure after department operation.
[ترجمه ترگمان]سر باعث می شود که trigeminal صورت (facial sweeny)بعد از عملیات دپارتمان، روش معالجه (ونگ ژی)را داشته باشد
[ترجمه گوگل]سر باعث ایجاد چهره سه گانه سمی می شود تا روش He Zhi را بعد از عمل جراحی برطرف کند

2. Michael Sweeny, a spokesman for Trend Micro, says Neatsuite is an older product.
[ترجمه ترگمان]مایکل sweeny، سخنگوی روند میکرو، می گوید Neatsuite محصول قدیمی تر است
[ترجمه گوگل]مایکل سمیانی، سخنگوی Trend Micro می گوید Neatsuite یک محصول قدیمی است

3. "It's such a relief after all the screaming you see on TV, " says Chuck Sweeny, political editor of the Rockford Register Star. "Obama is reaching out.
[ترجمه ترگمان]چاک sweeny، سردبیر سیاسی روزنامه ثبت Rockford استار، می گوید: \" بعد از همه جیغ و فریاد تلویزیون، این آسودگی خاطر است
[ترجمه گوگل]چاک Sweeney، سردبیر سیاسی راکفورد ستاره راکف می گوید: 'این چنین تسکینی پس از همه فریاد هایی که در تلویزیون مشاهده می کنید، می باشد اوباما در حال رسیدن است

4. Local acrobatics therapeutics can enhance sarcous systole ability through own activity, reach cure and the action that prevent sweeny thereby.
[ترجمه ترگمان]داروهای ضد عفونی محلی می توانند توانایی systole را از طریق فعالیت خود افزایش دهند و به درمان و عملی که از آن جلوگیری می کند کمک کنند
[ترجمه گوگل]درمان های موضعی آکروباتیک می تواند توانایی سینوسی سارکو را از طریق فعالیت های خود افزایش دهد، به درمان و اقداماتی که موجب جلوگیری از Sweeny می شود، برسد

5. Aux used to dissolves penicillin sylvite inside benzene methanol, in order to reduce the ache when inject, but bring about scleroma so easily, cause sweeny .
[ترجمه ترگمان]Aux مورد استفاده قرار گرفتن sylvite پنی سیلین در داخل متانول حل می شود تا درد به هنگام تزریق کاهش یابد، اما about را به آسانی به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]Aux مورد استفاده برای حل پنی سیلین سیلویت در داخل متانول بنزن، به منظور کاهش درد در هنگام تزریق، اما باعث ایجاد اسکلرما به راحتی، باعث sweeny

6. The product is also used for hepatopathy anaemia, poisoning, sweeny, poliomyelitis, and psychopathy.
[ترجمه ترگمان]این محصول همچنین برای کم خونی، مسمومیت، sweeny، ویروس فلج اطفال و psychopathy نیز مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این محصول همچنین برای کم خونی هپاتوپاتی، مسمومیت، سمی، پلی ویلیت و روانپزشکی استفاده می شود

7. It's not clear whether this means some PPIs were safer than others, says Sweeny.
[ترجمه ترگمان]sweeny می گوید مشخص نیست که آیا این به این معنی است که برخی از ppis امن تر از دیگران هستند یا خیر
[ترجمه گوگل]Sweeney می گوید روشن نیست که آیا این به این معنی است که برخی از PPI ها ایمن تر از دیگران است

8. "We've focused on social housing and therefore those people who are least able to pay, " says Eaga's John Sweeny.
[ترجمه ترگمان]جان sweeny از Eaga می گوید: \" ما بر روی مسکن اجتماعی متمرکز شده ایم و به همین دلیل افرادی که حداقل قادر به پرداخت هزینه هستند \"
[ترجمه گوگل]'ما روی مسکن اجتماعی تمرکز کردیم و در نتیجه کسانی که حداقل توانایی پرداخت دارند،' جان اسویجی 'Eaga می گوید


کلمات دیگر: