کلمه جو
صفحه اصلی

national income


معنی : درامد ملی
معانی دیگر : (اقتصاد) درآمد ملی (کل درآمد واحدهای تولیدی و سودها و مزدها و کرایه ها در یک سال)

انگلیسی به فارسی

درآمد ملی


درآمد ملی، درامد ملی


انگلیسی به انگلیسی

• total amount of income earned by the residents of a country in a specified amount of time

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] درآمد ملی
[ریاضیات] درآمد ملی
[صنعت] درآمد ملی - مجموع درآمدهای ایجاد شده توسط عوامل تولید در یک سال را درآمد ملی به قیمت عوامل گویند.سوبسیدها+مالیاتهای غیر مستقیم

مترادف و متضاد

درامد ملی (اسم)
national income

جملات نمونه

1. Between 1929 and 1933 America's national income fell by more than half.
[ترجمه ترگمان]بین سال های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۳ درآمد ملی آمریکا بیش از نصف کاهش یافت
[ترجمه گوگل]بین سال های 1929 و 1933 درآمد ملی آمریکا بیش از نیمی از آن ها کاهش یافت

2. Cyclical variations in consumption, investment and national income following an increase in autonomous investment - explosive case.
[ترجمه ترگمان]تغییرات در مصرف، سرمایه گذاری و درآمد ملی پس از افزایشی در مورد مواد انفجاری مستقل
[ترجمه گوگل]تغییرات سیکل در مصرف، سرمایه گذاری و درآمد ملی پس از افزایش سرمایه گذاری مستقل - مورد انفجاری

3. Net national product exceeds national income by the amount of indirect business taxes-sales and excise taxes, primarily.
[ترجمه ترگمان]خالص خالص ملی از درآمد ملی تا میزان مالیات مستقیم تجاری - فروش و مالیات غیرمستقیم فراتر رفته است
[ترجمه گوگل]محصول ملی خالص از مقدار مالیات غیر مستقیم تجاری و مالیات مالیات غیر مستقیم، از درآمد ملی بیشتر است

4. Labor income was about 80 percent of total national income.
[ترجمه ترگمان]درآمد کارگر حدود ۸۰ درصد از کل درآمد ملی بود
[ترجمه گوگل]درآمد کارگران حدود 80 درصد کل درآمد ملی بود

5. First, revisions to the national income accounts will be described, quantified and analysed.
[ترجمه ترگمان]ابتدا، revisions مربوط به حساب های درآمد ملی توصیف و تحلیل خواهند شد
[ترجمه گوگل]اول، تجدید نظر در حسابهای درآمد ملی توضیح داده خواهد شد، محاسبه و تحلیل خواهد شد

6. Government growth projections for National Income have been notoriously unreliable, often excessively optimistic.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی های رشد دولت برای درآمد ملی بسیار غیرقابل اعتماد است، اغلب بسیار خوشبین هستند
[ترجمه گوگل]پیش بینی های رشد اقتصادی برای درآمد ملی به طور غالبا غیرقابل اعتماد بوده است، اغلب بیش از حد خوش بینانه است

7. For example, a rise in national income will cause L 1 to increase, and thus L will shift to the right.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، افزایش درآمد ملی باعث می شود که L ۱ افزایش یابد، و در نتیجه L به سمت راست تغییر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، افزایش درآمد ملی باعث افزایش L 1 می شود و بنابراین L به سمت راست حرکت می کند

8. Consider the problems involved in using national income statistics to make international comparisons of living standards.
[ترجمه ترگمان]مشکلات موجود در استفاده از آمار ملی درآمد برای مقایسه بین المللی با استانداردهای زندگی را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]مشکلات مربوط به استفاده از آمار درآمد ملی را برای مقایسه بین المللی استانداردهای زندگی در نظر بگیرید

9. Table National income and the average propensity to consume in the United States, 1869- 192
[ترجمه ترگمان]جدول درآمد ملی و میانگین تمایل به مصرف در آمریکا، ۱۸۶۹ - ۱۹۲
[ترجمه گوگل]جدول درآمد ملی و متوسط ​​تمایل به مصرف در ایالات متحده، 1969-1869

10. Damped cyclical variation in national income.
[ترجمه ترگمان]۳ تغییرات چرخه ای در درآمد ملی
[ترجمه گوگل]تنوع چرخه ای در درآمد ملی تضعیف شده است

11. He predicted a 25 percent fall in national income by the end of the year if drastic steps were not taken.
[ترجمه ترگمان]او پیش بینی کرد که در صورتی که گام های جدی برداشته نشود، تا پایان سال ۲۵ درصد در درآمد ملی سقوط خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او پیش بینی کرد که در صورت نداشتن قدم های شدیدی، سقوط 25 درصدی درآمد ملی در پایان سال صورت می گیرد

12. Nevertheless, the share of national income going to government spending on goods and services is now falling.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، سهم درآمد ملی برای صرف هزینه های دولتی بر روی کالاها و خدمات در حال حاضر در حال کاهش است
[ترجمه گوگل]با این وجود، سهم درآمد ملی در مصرف کالاها و خدمات دولتی در حال کاهش است

13. The national income, too, is hard to calculate exactly in the frequent absence of reliable national statistics.
[ترجمه ترگمان]درآمد ملی نیز برای محاسبه دقیق در غیاب مکرر آمار ملی دشوار است
[ترجمه گوگل]درآمد ملی نیز دشوار است دقیقا در غیاب مکرر آمار ملی قابل اعتماد محاسبه شود

14. First, the Keynesian function includes current national income, whereas Friedman is using permanent income as a proxy for total wealth.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، تابع Keynesian شامل درآمد ملی فعلی است، در حالی که فریدمن از درآمد ثابت به عنوان یک پراکسی برای کل ثروت استفاده می کند
[ترجمه گوگل]اول، تابع کینزی شامل درآمد ملی در حال حاضر، در حالی که فریدمن از درآمد دائمی به عنوان یک پروکسی برای کل ثروت استفاده می کند


کلمات دیگر: