1. territory subject to the jurisdiction of canada
سرزمینی که تابع قوانین کشور کانادا است
2. no territory will be conceded without fierce resistance
هیچ سرزمینی بدون مقاومت شدید تسلیم (دشمن) نخواهد شد.
3. this territory is administered by australia
این ناحیه توسط استرالیا اداره می شود.
4. a trust territory of the u. n.
سرزمین تحت سرپرستی سازمان ملل
5. to cover a territory as a salesman
تصدی ناحیه ای را به عنوان فروشنده به عهده داشتن
6. their soldiers invaded our territory
سربازان آنان سرزمین ما را مورد تجاوز قرار دادند.
7. to encroach on the territory of a neighboring country
به سرزمین کشور همسایه تجاوز کردن
8. we are reconnoitering enemy territory
ما مشغول شناسایی سرزمین دشمن هستیم.
9. we pushed ahead into enemy territory
ما در سرزمین دشمن پیشروی کردیم.
10. this question covers a lot of territory
این پرسش شامل مطالب زیادی است.
11. each traveling salesman has his own special territory
هریک از فروشندگان سیار حوزه ی مختص به خود را دارند.
12. a poet should not poach upon a historian's territory
شاعر نباید به قلمرو مورخ تجاوز کند.
13. our army took another swath of the enemy's territory
ارتش ما یک نواره دیگر از سرزمین دشمن را گرفت.
14. he wanted to extend his sway over all of this territory
او می خواست فرمانروایی خود را بر سرتاسر این سرزمین گسترش دهد.
15. The best thing to do when entering unknown territory is smile.
[ترجمه ترگمان]بهترین کاری که باید هنگام ورود به قلمرو ناشناخته انجام دهید، لبخند است
[ترجمه گوگل]بهترین کار برای وارد کردن ناحیه ناشناخته، لبخند است
16. Hong Kong became Chinese territory in 199
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹ میلادی، هنگ کنگ به خاک چین تبدیل شد
[ترجمه گوگل]هنگ کنگ در سال 199 به سرزمین چینی تبدیل شد
17. The territory was too expensive for any one, so the two couples parceled out a picnic lunch.
[ترجمه ترگمان]این منطقه برای هر کسی خیلی گران بود، بنابراین هر دو زوج برای ناهار به گردش رفتند
[ترجمه گوگل]قلمرو برای هر کسی خیلی گران بود، بنابراین دو زوج یک ناهار پیک نیک را انتخاب کردند
18. Our representatives travel over a very large territory.
[ترجمه ترگمان]نمایندگان ما در یک منطقه بسیار بزرگ سفر می کنند
[ترجمه گوگل]نمایندگان ما بیش از یک سرزمین بسیار بزرگ سفر می کنند
19. Three of the soldiers strayed into enemy territory.
[ترجمه ترگمان]سه نفر از سربازها وارد سرزمین دشمن شدند
[ترجمه گوگل]سه سرباز به قلمرو دشمن فرود آمدند
20. He was shot down in enemy territory.
[ترجمه ترگمان] توی قلمرو دشمن تیر خورده
[ترجمه گوگل]او در قلمرو دشمن کشته شد
21. This new project will take us into uncharted territory.
[ترجمه ترگمان]این پروژه جدید ما را به یک قلمرو ناشناخته تبدیل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این پروژه جدید ما را به قلمرو ناشناس معرفی می کند
22. The war was carried into enemy territory.
[ترجمه ترگمان]جنگ به خاک دشمن وارد شد
[ترجمه گوگل]جنگ به سرزمین دشمن منتقل شد