کلمه جو
صفحه اصلی

questionnaire


معنی : پرسشنامه
معانی دیگر : پرسشنامه

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a list of questions aimed at gathering useful information.

• document containing a list of questions to be answered
a questionnaire is a written list of questions which are answered by a number of people in order to provide information for a report or survey.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] پرسشنامه
[صنعت] پرسشنامه
[ریاضیات] پرسشنامه، سئوالنامه
[آمار] پرسشنامه

مترادف و متضاد

پرسشنامه (اسم)
questionnaire

جملات نمونه

1. the questionnaire elicited more aspects of his personality
پرسشنامه جنبه های بیشتری از شخصیت او را آشکار ساخت.

2. Most of the staff who responded to the questionnaire were supportive.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کارکنان که به پرسشنامه پاسخ دادند پشتیبان بودند
[ترجمه گوگل]اکثر کارکنانی که به پرسشنامه پاسخ دادند، حمایتی داشتند

3. Is a questionnaire answeredby 500 people truly representative of national opinion?
[ترجمه ترگمان]آیا یک پرسشنامه ۵۰۰ نفر از مردم واقعا نماینده عقیده ملی است؟
[ترجمه گوگل]آیا پرسشنامه پاسخ 500 نفر است که واقعا نماینده افکار ملی هستند؟

4. Local companies were asked to complete a questionnaire about their exports.
[ترجمه ترگمان]از شرکت های محلی خواسته شد تا پرسشنامه را در مورد صادرات خود به پایان برسانند
[ترجمه گوگل]شرکت های محلی از خواسته شد که پرسشنامه ای درباره صادرات خود را تکمیل کنند

5. Is a questionnaire answered by 500 people truly representative of the population as a whole?
[ترجمه ترگمان]آیا پرسشنامه ای توسط ۵۰۰ نفر از مردم به عنوان یک کل پاسخ داده شد؟
[ترجمه گوگل]آیا پرسشنامه پاسخ 500 نفر را به طور واقعی نماینده مردم به عنوان یک کل؟

6. The questionnaire is to test customer reaction to the new store design.
[ترجمه ترگمان]پرسشنامه جهت آزمایش واکنش مشتری به طراحی فروشگاهی جدید است
[ترجمه گوگل]پرسشنامه این است که واکنش مشتری به طراحی فروشگاه جدید را آزمایش کنید

7. The questionnaire was administered by trained interviewers.
[ترجمه ترگمان]پرسشنامه توسط مصاحبه trained آموزش داده شد
[ترجمه گوگل]پرسشنامه توسط مصاحبه گران آموزش دیده مدیریت شد

8. Headteachers will be asked to fill in a questionnaire.
[ترجمه ترگمان]از Headteachers خواسته می شود تا پرسشنامه را پر کنند
[ترجمه گوگل]از سرپرستان خواسته خواهد شد تا پرسشنامه را پر کنند

9. When you have filled in the questionnaire, copy it and send the original to your employer.
[ترجمه ترگمان]زمانی که شما پرسشنامه را پر کرده اید، آن را کپی کرده و نسخه اصلی را برای کارفرما ارسال می کنید
[ترجمه گوگل]وقتی پرسشنامه را پر کنید، آن را کپی کنید و اصل را به کارفرمای خود ارسال کنید

10. The survey is a follow-up to the questionnaire.
[ترجمه ترگمان]این نظرسنجی از طریق پرسشنامه پی گیری شده است
[ترجمه گوگل]این بررسی پیگیری پرسشنامه است

11. We then tested the questionnaire in field conditions.
[ترجمه ترگمان]سپس پرسشنامه را در شرایط می دانی آزمایش کردیم
[ترجمه گوگل]سپس پرسشنامه را در شرایط مزرعه آزمایش کردیم

12. Please complete and return the enclosed questionnaire.
[ترجمه ترگمان]لطفا پرسشنامه ضمیمه را کامل و تحویل دهید
[ترجمه گوگل]لطفا پرسشنامه محصور را تکمیل و تکمیل کنید

13. From a lay viewpoint the questionnaire is virtually incomprehensible.
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه وسیع، پرسشنامه به طور مجازی غیرقابل درک است
[ترجمه گوگل]از دیدگاه غیرمستقیم، پرسشنامه عملا غیر قابل درک است

14. The questionnaire showed vast differences in what kind of product people want.
[ترجمه ترگمان]پرسشنامه تفاوت های گسترده ای را در نوع محصولی که مردم می خواهند را نشان داد
[ترجمه گوگل]پرسشنامه تفاوت های بزرگی در نوع محصول مورد نظر مردم را نشان می دهد

15. Please place your questionnaire in the box when you've finished.
[ترجمه ترگمان]لطفا وقتی کارتان تمام شد questionnaire را در کادر قرار دهید
[ترجمه گوگل]لطفا بعد از اتمام، پرسشنامه خود را در جعبه قرار دهید

پیشنهاد کاربران

فرقش با test , exam, quiz اینه که سوالات پرسیده شده برای بازخورد موضوعی است ولی در آن سه تا اینگونه نیست ، test با exam فرق چندانی ندارند ولی در انگلیسی آمریکایی test بیشتر رایج است ولی در مورد معاینه از exam استفاده می شود نه تست مثلا physical exam و quiz هم در واقع مینی تست است یا تستهای کوچک را quiz میگویند

پرسشنامه

noun
a set of printed or written questions with a choice of answers, devised for the purposes of a survey or statistical study.
پرسشنامه

کواِس چِنِر


کلمات دیگر: