کلمه جو
صفحه اصلی

hardware


معنی : ظروف فلزی، فلز الات
معانی دیگر : (ابزار و اشیای فلزی مانند دیگ و میخ و چکش) فلزآلات، چیلان، ایخشت گان، (کامپیوتر و فضاناو و غیره) سخت افزار، اهن الات، افزار، ظروف فلزی مثل دیگ وقابلمه وغیره، فلز الات

انگلیسی به فارسی

اهن الات ،فلزالات ،افزار


سخت افزار، ظروف فلزی، فلز الات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: tools and equipment made chiefly of metal.

(2) تعریف: machines, equipment, or weapons used in industrial and military operations.

(3) تعریف: the mechanical and electronic parts of a computer. (Cf. software.)

• tools and other small objects made of metal; weapons; mechanical equipment; mechanical and electronic elements of a computer
hardware is tools and equipment for use in the home and garden.
military hardware is machinery that is used in war, for example, tanks, aircrafts, or missiles.
computer hardware is the machinery of a computer as opposed to the programs that are written for it.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] سخت افزار
[عمران و معماری] سخت افزار - یراق آلات
[کامپیوتر] سخت افزار .
[برق و الکترونیک] سخت افزار، تجهیزات
[زمین شناسی] سخت افزار، قطعات فیزیکی یا جانبی سیستم رایانهای(سخت افزار)
[ریاضیات] ابزارآلات، سخت افزار
[] آهن آلات
[کامپیوتر] سخت افزار اجرای فیزیکی یک سیستم کامپیوتری، تجهیزات کامپیوتری . بر خلاف software .

مترادف و متضاد

tools; fittings, especially made of metal


Synonyms: accouterments, appliances, fasteners, fixtures, household furnishings, housewares, implements, ironware, kitchenware, metalware, plumbing, utensils


ظروف فلزی (اسم)
hardware

فلز الات (اسم)
hardware, ironware

جملات نمونه

hardware check

بازبینی سخت‌افزاری


a hardware store

فروشگاه ابزار فلزی


1. hardware check
بازبینی سخت افزاری

2. a hardware store
فروشگاه ابزار فلزی

3. network hardware
سخت افزار شبکه

4. The company deals in both hardware and software.
[ترجمه ترگمان]شرکت در هر دو سخت افزار و نرم افزار سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت در هر دو سخت افزار و نرم افزار عمل می کند

5. Hardware stores have sold out of water pumps and tarpaulins.
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های سخت افزار از پمپ های آب و tarpaulins ها فروخته شده اند
[ترجمه گوگل]فروشگاه های سخت افزاری از پمپ های آب و براق ساخته شده اند

6. He bought a pot and other hardware at the store.
[ترجمه ترگمان]او یک قابلمه و دیگر سخت افزار را در فروشگاه خرید
[ترجمه گوگل]او یک گلدان و سخت افزار دیگر را در فروشگاه خریداری کرد

7. We deal in hardware but not software.
[ترجمه ترگمان]ما به سخت افزار سر و کار داریم اما نرم افزار نیستیم
[ترجمه گوگل]ما در سخت افزار، اما نه نرم افزار، معامله می کنیم

8. He deals in hardware.
[ترجمه ترگمان]او به سخت افزار سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]او در سخت افزار مشغول به کار است

9. Father deals in hardware.
[ترجمه ترگمان]پدر به سخت افزار سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]پدر در سخت افزار مشغول به کار است

10. That family has carried on a hardware business for five generations.
[ترجمه ترگمان]این خانواده برای پنج نسل یک کار سخت افزار انجام داده است
[ترجمه گوگل]این خانواده برای پنج نسل در زمینه کسب و کار سخت افزار فعالیت داشته است

11. It may be beyond the capability of the hardware to process the input.
[ترجمه ترگمان]ممکن است فراتر از توانایی سخت افزار برای پردازش ورودی باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است فراتر از توانایی سخت افزار برای پردازش ورودی باشد

12. Hardware is the mechanical components of a computer.
[ترجمه ترگمان]سخت افزار اجزای مکانیکی یک کامپیوتر است
[ترجمه گوگل]سخت افزار اجزای مکانیکی یک کامپیوتر است

13. This application runs on a wide variety of hardware platforms.
[ترجمه ترگمان]این برنامه بر روی طیف گسترده ای از بس ترهای سخت افزاری اجرا می شود
[ترجمه گوگل]این نرم افزار بر روی انواع وسیعی از سیستم عامل های سخت افزاری اجرا می شود

14. Designed for hardware implementation, its operation is relatively fast and works well for large bulk documents or encryption.
[ترجمه ترگمان]این عملیات برای پیاده سازی سخت افزار طراحی شده است، عملکرد آن نسبتا سریع بوده و برای اسناد بزرگ و یا رمزگذاری به خوبی کار می کند
[ترجمه گوگل]طراحی شده برای اجرای سخت افزار، عملکرد آن نسبتا سریع است و به خوبی برای اسناد بزرگ و یا رمزنگاری کار می کند

پیشنهاد کاربران

مصالح

سخت افزار،
ابزار آلات
a hardware store فروشگاه ابزارآلات

[ کامپیوتر ] سخت افزار

تجهیزات مکانیکی

تجهیزات

تجهیزات
سخت افزار
ابزار فلزی

ظروف فلزی
سخت افزار

hardware ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: سخت‏افزار
تعریف: تمامی اجزای فیزیکی سامانۀ رایانه‏ای از قبیل بخش های الکترونیکی و الکترومکانیکی، مانند تخته‏مدار و دستگاه های جانبی و ورودی و خروجی


کلمات دیگر: