1. We went the wrong way and had to backtrack till we got to the right turning.
[ترجمه ترگمان]ما راه را اشتباه رفتیم و تا رسیدن به طرف راست به راه افتادیم
[ترجمه گوگل]ما به شیوه اشتباه رفتیم و مجبور شدیم به عقب برگردیم
2. She refused to backtrack from her criticisms of the proposal.
[ترجمه ترگمان]او از انتقادات خود در مورد این پیشنهاد خودداری کرد
[ترجمه گوگل]او از نقد انتقادی خود از پیشنهاد خودداری کرد
3. Can we just backtrack a little bit and look at your primary and secondary education?
[ترجمه ترگمان]میشه فقط کمی backtrack و به تحصیلات اولیه و متوسطه خودت نگاه کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم کمی به عقب بر گردیم و به آموزش ابتدایی و متوسطه خود نگاه کنیم
4. We had to backtrack to the corner and cross the street.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدیم به گوشه ای برگردیم و از خیابان عبور کنیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم به گوشه برسیم و از خیابان عبور کنیم
5. We had to backtrack about a mile.
[ترجمه ترگمان]ما مجبور شدیم حدود یک مایل راه بیفتیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم حدود یک مایل عقب نشینی کنیم
6. The path suddenly disappeared and we had to backtrack.
[ترجمه ترگمان]جاده ناگهان ناپدید شد و ما مجبور شدیم برگردیم
[ترجمه گوگل]این مسیر به طور ناگهانی ناپدید شد و مجبور شدیم به عقب برگردیم
7. The officers were forced to backtrack on their statements.
[ترجمه ترگمان]این افسران مجبور شدند از اظهارات خود عقب نشینی کنند
[ترجمه گوگل]افسران مجبور شدند بر روی اظهارات خود متوقف شوند
8. This makes it very easy to backtrack your session.
[ترجمه ترگمان]این کار برگرداندن جلسه شما را بسیار آسان می کند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که جلسه خود را از دست ندهید
9. There is increased pressure on Congress to backtrack on some of the welfare cuts imposed last year.
[ترجمه ترگمان]افزایش فشار بر کنگره برای عقب نشینی از برخی از کاهش هزینه های اعمال شده در سال گذشته وجود دارد
[ترجمه گوگل]فشار بر کنگره افزایش یافته است تا بر برخی از کاهش های رفاهی که در سال گذشته اعمال می شود، کنار بیاید
10. There should be a system allowing users to backtrack over previous links.
[ترجمه ترگمان]باید سیستمی وجود داشته باشد که به کاربران امکان می دهد تا از پیوندهای قبلی عقب نشینی کنند
[ترجمه گوگل]باید یک سیستم اجازه دهد که کاربران بر روی لینک های قبلی عقبنشینی کنند
11. If union leaders start to backtrack now, they'll lose their supporters.
[ترجمه ترگمان]اگر رهبران اتحادیه ها شروع به عقب نشینی کنند، حامیان خود را از دست خواهند داد
[ترجمه گوگل]اگر رهبران اتحادیه ها شروع به عقب نشینی کنند، حامیان خود را از دست خواهند داد
12. Slow down and backtrack on the runway, taxiway No 5 is blocked with aircraft.
[ترجمه ترگمان]به سرعت پایین می رود و از باند منحرف می شود و تاکسی شماره ۵ با هواپیما مسدود می شود
[ترجمه گوگل]با کاهش سرعت هواپیما و جلوگیری از انفجار باند، راه آهن 5 با هواپیما مسدود می شود
13. By using backtrace and backtrack of FAN algorithm, the efficiency of test generation algorithm has be improved.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از الگوریتم backtrace و backtrack از الگوریتم FAN، کارایی الگوریتم تولید آزمون بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]با استفاده از backtrace و backtrack از الگوریتم FAN، کارایی الگوریتم تولید تست بهبود یافته است
14. KMT has started to backtrack on its more far - reaching proposals, including the common market.
[ترجمه ترگمان]KMT شروع به عدول از پیشنهادها more خود، از جمله بازار مشترک، کرده است
[ترجمه گوگل]KMT شروع به عقبنشینی در پیشنهادهای دشوارتری از جمله بازار مشترک کرده است
15. He will backtrack and revisit Virgo and your sixth house from April 8 th until July 20 th.
[ترجمه ترگمان]او از هشتم آوریل تا بیستم جولای از برج سنبله و خانه ششم شما بازدید خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او از 8 آوریل تا 20 ژوئیه مجددا باز خواهد گشت