کلمه جو
صفحه اصلی

hedging


خرید و فروش تامینى، تامین بازرگانى : تبدیل پوششى، مصونیت

انگلیسی به فارسی

هدر دادن، پرچین ساختن، خاربست درست کردن، احاطه کردن، طفره زدن، از زیر در رفتن


دیکشنری تخصصی

[حسابداری] مصون سازی

جملات نمونه

1. when asked questions by the police, he kept hedging
وقتی که پلیس از او پرسش می کرد او مرتبا پاسخ های نامربوط می داد.

پیشنهاد کاربران

پوشش دادن ( اغلب برای ریسک های مالی بکار میرود )


کلمات دیگر: