کلمه جو
صفحه اصلی

wastes

انگلیسی به فارسی

ضایعات، اتلاف، هرز دادن، ضایع کردن، حرام کردن، مصرف کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، از بین رفتن، سیاه کردن، ضعیف شدن، بی نیرو و قوت کردن


دیکشنری تخصصی

[حسابداری] ضایعات
[نساجی] ضایعات

پیشنهاد کاربران

حساب دار

زمین بایر

ضایعات
هر چیز اضافی به درد نخور
بعضی وقتا هم تلف کردن معنی میشه مثل ( wasting time ) که میشه ( وقت تلف کردن )

زباله ها


کلمات دیگر: