کلمه جو
صفحه اصلی

well off


پولدار، دارا، متمکن، کامیاب، ثروتمند، خوب، مفید، جذاب، جالب، دارای زندگی اسوده

انگلیسی به فارسی

ثروتمند، خوب، مفید، جذاب، جالب، دارای زندگی اسوده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: financially comfortable or prosperous.
مشابه: affluent, fat, moneyed, prosperous, rich

(2) تعریف: in a good position or situation; fortunate.

- The opponents' poor play left our team well-off.
[ترجمه علی] بازی ضعیف رقبا تیم ما را کامیاب کرد
[ترجمه وایبی] بازی ضعیف حریف کار مارو راحت کرد.
[ترجمه ترگمان] بازی ضعیف مخالفان تیم ما را به خوبی ترک کرد
[ترجمه گوگل] بازی ضعیف مخالفان تیم ما را خسته کرد

• comfortable; lucky
someone who is well-off is fairly rich; an informal word.
if you say that someone doesn't know when they are well off, you are criticizing them for not appreciating how fortunate they are; an informal word.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] رفاه

جملات نمونه

1. Fools never know when they are well off.
[ترجمه n_n] احمق ها هیچوقت نمیدونن کِی مرفه هستن
[ترجمه ترگمان]احمق ها هیچ وقت نمی دونن که کی کار می کنه
[ترجمه گوگل]احمق ها هرگز نمی دانند زمانی که خوب هستند

2. How well off you are in old age is largely determined by race, sex, and marital status.
[ترجمه ترگمان]این که شما در سنین پیری چقدر خوب هستید، تا حد زیادی براساس نژاد، جنس، و وضعیت زناشویی مشخص می شود
[ترجمه گوگل]چقدر خوب است که شما در سن و سالی هستید که تا حد زیادی توسط نژاد، جنس و وضعیت تاهل تعریف شده است

3. The school's fairly well off for books these days.
[ترجمه ترگمان]این روزها مدرسه تقریبا برای کتاب ها خوب است
[ترجمه گوگل]این مدرسه برای این روزها بسیار مناسب است

4. We're well off for storage space in the new flat.
[ترجمه ترگمان]ما به خاطر فضای ذخیره سازی در آپارتمان جدید به خوبی مجهز هستیم
[ترجمه گوگل]ما برای فضای ذخیره سازی در آپارتمان جدید خوب هستیم

5. So was your father's side more well off?
[ترجمه ترگمان]پس طرف پدرت خیلی خوب بود؟
[ترجمه گوگل]پس پدر پدرت بهتر بود؟

6. You seem to be well off for clothes.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که برای لباس خوب شده ای
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که برای لباس مناسب است

7. Some people don't know when they're well off .
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم وقتی کارشون رو تعطیل کردن نمیدونن
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم نمی دانند زمانی که خوب هستند

8. You don't know when you're well off.
[ترجمه ترگمان]تو که مطمئن نیستی کی هستی
[ترجمه گوگل]شما نمی دانید زمانی که شما خوب است

9. He's quite well off.
[ترجمه ترگمان]حالش خیلی خوب است
[ترجمه گوگل]او بسیار خوب است

10. His family is not very well off.
[ترجمه ترگمان]خانواده او حالش چندان خوب نیست
[ترجمه گوگل]خانواده اش خیلی خوب نیست

11. We're well off for storage space in the new offices.
[ترجمه ترگمان]ما در دفاتر جدید به خوبی از انبار خارج شدیم
[ترجمه گوگل]ما در فضای ذخیره سازی در دفاتر جدید به خوبی کار می کنیم

12. The city is well off for parks and gardens.
[ترجمه ترگمان]این شهر برای پارک ها و باغ های بسیار خوب است
[ترجمه گوگل]این شهر برای پارک ها و باغها مناسب است

13. My grandparents were quite well off.
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگ و مادر بزرگ من کاملا کنار گذاشته بودند
[ترجمه گوگل]پدربزرگ و مادربزرگ من خیلی خوب بودند

14. The Stabler family, comfortably well off with their big house and servants, could have helped her if she had asked.
[ترجمه ترگمان]خانواده Stabler با خیال راحت با خانه بزرگ و خدمتکاران خود به راحتی می توانستند به او کمک کنند
[ترجمه گوگل]خانواده Stabler، به راحتی با خانه بزرگ و خدمتکار خود، می تواند به او کمک کند، اگر او خواسته بود

15. Many peasants, particularly the less well off, still preferred the priest as a source of education.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دهقانان، به ویژه کم تر، کشیش را به عنوان منبع آموزش ترجیح می دادند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دهقانان، به خصوص کمتر از آن، هنوز کشیش را به عنوان منبع آموزش ترجیح داده اند

پیشنهاد کاربران

دارای زندگی آسوده

ثروتمند

وضعش خوبه !

درآمدی که بتونی خوب زندگی کنی و نگزانی مالی نداشته باشی
اما نه خیلی عالی

متمکن

رفاه

بسیار متمکن_ثروتمند

وضعمون توپ شده

مرفه
پولدار ( در حد زندگی خوب )
بی نیاز
متمکن

مایه دار

پولدار
مایه دار


کلمات دیگر: