1. obsolete equipment
ابزار کهنه
2. an obsolete theory
نظریه ی منسوخ
3. an obsolete word
واژه ی مهجور
4. New technology has rendered my old computer obsolete.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی جدید کامپیوتر قدیمی من را منسوخ کرده است
[ترجمه گوگل]تکنولوژی جدید قدیمی رایانه منسوخ شده است
5. Electronic banking may make overthe - counter transactions obsolete.
[ترجمه ترگمان]بانکداری الکترونیکی ممکن است تراکنش های ضد دولتی را منسوخ کند
[ترجمه گوگل]بانکداری الکترونیک ممکن است معاملات منفردی را منسوخ کند
6. Gas lamps became obsolete when electric lighting was invented.
[ترجمه ترگمان]زمانی که روشنایی برقی اختراع شد، لامپ های گاز منسوخ شدند
[ترجمه گوگل]هنگام روشن شدن چراغ برق، چراغ های گاز منسوخ شد
7. The horse-drawn plough is now obsolete in most European countries.
[ترجمه ترگمان]خیش کشیده اسب اکنون در بیشتر کشورهای اروپایی منسوخ شده است
[ترجمه گوگل]شخم زدن اسب در اکثر کشورهای اروپایی منسوخ شده است
8. Some laws relating to obsolete customs are still in force.
[ترجمه ترگمان]برخی از قوانین مربوط به منسوخ بودن گمرک هنوز در حال اجرا هستند
[ترجمه گوگل]برخی از قوانین مربوط به آداب و رسوم منسوخ هنوز در حال اجرا هستند
9. Our service is obsolete, requiring root and branch reform.
[ترجمه ترگمان]خدمات ما منسوخ شده است و نیازمند اصلاحات ریشه ای و ریشه ای است
[ترجمه گوگل]خدمات ما منسوخ شده است و نیازمند اصلاحات ریشه و شاخه است
10. Their work is now rendered obsolete by machines.
[ترجمه ترگمان]کار آن ها در حال حاضر توسط ماشین ها منسوخ شده است
[ترجمه گوگل]کار آنها در حال حاضر توسط دستگاه ها منسوخ شده است
11. They tried to hammer obsolete ideas into the young people's heads.
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند ایده های قدیمی را در ذهن جوانان فرو کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند که ایده های منسوخ را به سر جوانان بکشاند
12. With technological changes many traditional skills have become obsolete.
[ترجمه ترگمان]با تغییرات تکنولوژیکی بسیاری از مهارت های سنتی منسوخ شده اند
[ترجمه گوگل]با تغییرات تکنولوژیکی بسیاری از مهارت های سنتی منسوخ شده اند
13. First came the turbojet, now obsolete, then the turboprop, which is still found onboard small planes.
[ترجمه ترگمان]اول آن هواپیمای جت که اکنون منسوخ شده است، سپس the که هنوز در هواپیماهای کوچک دیده می شود
[ترجمه گوگل]ابتدا turbojet، که منسوخ شده بود، و سپس توربوپراپ، که هنوز هم در هواپیما کوچک وجود دارد
14. These goods are obsolete and will not fetch much on the market.
[ترجمه ترگمان]این کالاها کهنه هستند و کالاهای زیادی را در بازار نخواهند آورد
[ترجمه گوگل]این کالاها منسوخ شده و در بازار زیاد نمیشوند
15. There ought to be a note on this obsolete word.
[ترجمه ترگمان]باید یک یادداشت روی این واژه کهنه باشد
[ترجمه گوگل]باید یک یادداشت در این کلمه منسوخ وجود داشته باشد
16. So much equipment becomes obsolete almost as soon as it's made.
[ترجمه ترگمان]تقریبا به محض این که ساخته شد تجهیزات زیادی منسوخ می شوند
[ترجمه گوگل]تجهیزات خیلی زود تقریبا به محض اینکه ساخته می شوند، منسوخ می شوند