• balanced average, average whose different components are weighted in different ways; method for evaluating the value of a supply
weighted average
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] میانگین موزون
[عمران و معماری] متوسط وزنی
[ریاضیات] میانگین وزنی، میانگین وزین، واسطه ی وزن دار، معدل وزن دار، میانگین موزون، متوسط موزون، میانگین وزندار، متوسط وزندار
[آب و خاک] میانگین وزنی
[عمران و معماری] متوسط وزنی
[ریاضیات] میانگین وزنی، میانگین وزین، واسطه ی وزن دار، معدل وزن دار، میانگین موزون، متوسط موزون، میانگین وزندار، متوسط وزندار
[آب و خاک] میانگین وزنی
پیشنهاد کاربران
میانگین موزون
کلمات دیگر: