کلمه جو
صفحه اصلی

caliber


معنی : استعداد، گنجایش، کالیبر، قطر گلوله، قطر دهانه تفنگ یا توپ
معانی دیگر : قطر داخلی لوله ی جنگ افزار، (اندازه ی دهانه ی هر چیز استوانه یا لوله مانند) پرازه، قطر یا کلفتی گلوله (بر حسب میلیمتر)، (در مورد اشخاص) میزان کارایی، لیاقت، کاردانی، (انگلیس: calibre)، calibre : قطرگلوله

انگلیسی به فارسی

( calibre =) قطر گلوله، قطر دهانه تفنگ یا توپ، کالیبر، (مجاز) گنجایش، استعداد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: calibered (adj.)
(1) تعریف: degree of competence, virtue, or worthiness.
مترادف: merit, quality, stature, value, worth
مشابه: ability, capability, capacity, competence, endowment, excellence, faculty, gift, skill, talent, virtue

- The school is known for having teachers of very high caliber.
[ترجمه Henna] این مدرسه برای داشتن معلم هایی با استعداد بالا شناخته شده است
[ترجمه ترگمان] این مدرسه به خاطر داشتن توانایی بسیار بالا شناخته شده است
[ترجمه گوگل] این مدرسه برای داشتن معلمان بسیار عالی است
- His acting in this film was not of the same caliber as he'd achieved in his earlier films.
[ترجمه ترگمان] بازیگری او در این فیلم همان اندازه که او در فیلم های قبلی خود به دست آورده بود نبود
[ترجمه گوگل] نقش او در این فیلم، همان چیزی نبود که او در فیلم های قبلیش به دست آورد
- This caliber of service is rarely to found in standard hotels.
[ترجمه Parto] چنین سرویس دهی دقیقی به ندرت در هتل های استاندارد دیده می شود
[ترجمه ترگمان] این توانایی سرویس به ندرت در هتل های استاندارد یافت می شود
[ترجمه گوگل] این کالیبراسیون به ندرت در هتل های استاندارد یافت می شود

(2) تعریف: the inner diameter of a gun barrel or other tube.
مترادف: bore
مشابه: diameter

(3) تعریف: the outer diameter of a bullet or artillery shell.
مشابه: diameter

• diameter (of a gun barrel, artery, etc.); quality; importance

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] قطر داخلی لوله، قطر دهانه ی لوله

مترادف و متضاد

استعداد (اسم)
susceptibility, aptitude, capacity, amplitude, art, liability, verve, brilliance, tendency, ingenuity, shift, turn, talent, flair, gift, caliber, aptness, property, knack, genius, faculty, predisposition

گنجایش (اسم)
aptitude, capacity, inclusion, burden, content, caliber, module

کالیبر (اسم)
caliber, calibre

قطر گلوله (اسم)
caliber, calibre

قطر دهانه تفنگ یا توپ (اسم)
caliber, calibre

capacity; character


Synonyms: ability, appetency, capability, competence, constitution, dignity, distinction, endowment, essence, faculty, force, gifts, habilitation, merit, nature, parts, power, quality, scope, stature, strength, talent, value, virtue, worth, worthiness


size of ammunition


Synonyms: bore, class, diameter, gauge, grade, length, measure, measurement, quality, striking power, weight


جملات نمونه

1. heavy caliber artillery shells
گلوله های توپ سنگین

2. what is the caliber of this handgun?
کالیبر این هفت تیر چیست ؟

3. we intend to hire high caliber professors
خیال داریم استادان سطح بالایی را استخدام کنیم.

4. the soldiers had rifles of the same caliber
سربازان تفنگ های هم کالیبر داشتند.

5. There are few workers left of her caliber.
[ترجمه ترگمان]هنوز چند تا کارگر باقی مونده
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از کارکنانی که از کالیبر وی باقی مانده اند، وجود دارد

6. He is a statesman of the highest caliber.
[ترجمه ترگمان]او یک رجل عالی مقام است
[ترجمه گوگل]او یک دولتمدار از بالاترین درجه است

7. The paintings were of the highest caliber.
[ترجمه ترگمان]ان تابلوها بسیار کالیبر بالا بودند
[ترجمه گوگل]نقاشی ها بالاترین درجه را داشتند

8. We are always trying to improve the caliber of our schools.
[ترجمه ترگمان]ما همیشه تلاش می کنیم که توانایی مدارس خود را بهبود بخشیم
[ترجمه گوگل]ما همیشه تلاش می کنیم کالیبراسیون مدارس خود را بهبود ببخشیم

9. Though not yet championship caliber, it at least provides some sense of excitement surrounding the Super Bowl.
[ترجمه ترگمان]با وجود این که هنوز توانایی قهرمانی ندارد، اما حداقل به نوعی حس هیجان در اطراف سوپر بول ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]اگر چه هنوز رتبهدهی نشده است قهرمانی کالیبر، آن حداقل دست کم احساس هیجان در اطراف سوپر باول فراهم می کند

10. Two of them are automatic pistols, caliber twenty-two, manufactured by High Standard.
[ترجمه ترگمان]دو تای آن ها طپانچه های اتوماتیک و کالیبر بیست و دو است که با استاندارد بالا تولید شده اند
[ترجمه گوگل]دو نفر از آنها دارای تپانچه های اتوماتیک هستند که بیست و دو کالیبر ساخته شده توسط High Standard است

11. The man fired a shot from a small caliber handgun while speaking to officers through the closed bedroom door, he said.
[ترجمه ترگمان]مردی با تفنگ کالیبر کوچک شلیک کرد و در حالی که با افسرها در اتاق بسته اتاق خواب صحبت می کرد، شلیک کرد
[ترجمه گوگل]وی گفت که این مرد در حالیکه با افسران از طریق درب اتاق پنهان صحبت می کرد یک ضربه از یک تفنگ کالیبر کوچک را اخراج کرد

12. The wounds were caused by a. 22 caliber weapon fired from behind the victims, who were kneeling.
[ترجمه ترگمان] زخم ها به علت بیماری بوجود اومده بودن اسلحه کالیبر ۲۲ از پشت قربانی شلیک شد، کسی که زانو زده بود
[ترجمه گوگل]زخم ها توسط یک بیماری ایجاد شده است 22 سلاح کالیبر از پشت قربانیان، که زانو زده بودند، اخراج شدند

13. Methods: Using heavy caliber capillary gas chromatography with headspace sampling.
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از کروماتوگرافی گازی کالیبر سنگین با نمونه گیری headspace
[ترجمه گوگل]روش ها با استفاده از کروماتوگرافی گاز کاپیون سنگین کالیبره با نمونه برداری فضایی

14. The caliber of the most cutaneous arteries is large enough for microsurgical vaso- anastomosis.
[ترجمه ترگمان]میزان the پوستی به اندازه کافی برای microsurgical vaso بزرگ است
[ترجمه گوگل]کالیبره ترین شریان های پوستی به اندازه کافی بزرگ است وازوآآنستوموز میکروسکوپیک

15. Large caliber cementing is a special operation in offshore drilling engineering.
[ترجمه ترگمان]cementing بزرگ کالیبر بزرگ، عملیات ویژه ای در مهندسی حفاری دریایی است
[ترجمه گوگل]سیمان سازی کالیبر بزرگ عملیات ویژه ای در مهندسی حفاری دریایی است

16. Better still, the new 50 caliber round comes with a full metal jacket designed to maximize muzzle velocity and power to the target.
[ترجمه ترگمان]هنوز هم تراز کالیبر ۵۰ جدید با یک ژاکت پر فلز که برای به حداکثر رساندن سرعت پوزه و قدرت به هدف طراحی شده است، به دست می آید
[ترجمه گوگل]با این حال بهتر است دور جدید 50 کالیبر با یک کت فلزی کامل طراحی شده تا حداکثر سرعت خلط و قدرت را به هدف برساند

The soldiers had rifles of the same caliber.

سربازان تفنگ‌های هم‌کالیبر داشتند.


what is the caliber of this handgun?

کالیبر این هفت تیر چیست؟


heavy caliber artillery shells

گلوله‌های توپ سنگین


We intend to hire high caliber professors.

خیال داریم استادان سطح بالایی را استخدام کنیم.


پیشنهاد کاربران

عمران : واسنجی


بازده ، کارآمدی

کیفیت، چگونگی - قابلیت، توانایی

مقام
اهمیت

دقیق

همسان


کلمات دیگر: