1. her manager was an autocrat
مدیر او آدم خودکامه ای بود.
2. his manager required him to be present
مدیر او تاکید کرد که حضور به هم رساند.
3. a new manager was hired to revive the moribund factory
مدیر جدیدی استخدام شد تا کارخانه ی از کار افتاده را احیا کند.
4. a worthy manager
یک مدیر لایق
5. the bank's manager skipped off with the money
رئیس بانک با پول ها غیبش زد.
6. the bustling manager of that company
مدیر پرتکاپوی آن شرکت
7. the new manager is a wildcat
مدیر جدید آدم پرخاشگری است.
8. a crass, bespectacled manager behind a large desk
یک مدیر عینکی احمق پشت یک میز بزرگ
9. the company's new manager
مدیر جدید شرکت
10. she went right to the manager himself
او یکراست رفت پیش خود مدیر.
11. their conspiracy to dishonor the manager boomeranged on themselves
تبانی آنها برای مفتضح کردن مدیر به ضرر خودشان تمام شد.
12. he now occupies the post of manager
اکنون مقام مدیریت را به عهده دارد.
13. he had a sharp tilt with the manager
با مدیر درگیری شدیدی داشت.
14. the workers requested the dismissal of the new manager
کارگران خواهان برکناری مدیر جدید شدند.
15. They quashed the indictment against the manager.
[ترجمه ترگمان]آن ها اتهامات علیه مدیر را سرکوب کردند
[ترجمه گوگل]آنها محکومیت علیه مدیر را لغو کردند
16. They have appointed Smith/a new manager.
[ترجمه ترگمان]آن ها اسمیت \/ یک مدیر جدید را منصوب کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها اسمیت / یک مدیر جدید منصوب کرد
17. The manager is compiling an inventory of all the hotel furniture.
[ترجمه ترگمان]مدیر در حال تدوین فهرستی از تمام اسباب و اثاثه هتل است
[ترجمه گوگل]مدیر مجموعه ای از تمام مبلمان هتل را تهیه می کند
18. I have to consult the manager about the matter.
[ترجمه ترگمان]من باید در مورد این موضوع با مدیر مشورت کنم
[ترجمه گوگل]من باید با مدیر در مورد این موضوع مشورت کنم
19. The manager is out,can I take a message?
[ترجمه علف] مدیر گو کرده میتونم بهش اس بدم
[ترجمه ترگمان]مدیر بیرون است، آیا می توانم پیغامی ببرم؟
[ترجمه گوگل]مدیر خارج است، آیا می توانم یک پیام بگیرم؟
20. She applied to the manager for a job as clerk.
[ترجمه ترگمان]او برای شغلی به عنوان منشی استخدام شد
[ترجمه گوگل]او برای کار به عنوان سرپرست به مدیر مراجعه کرد
21. The new manager will be given carte blanche as long as she can increase the company's profits.
[ترجمه ترگمان]مدیر جدید تا زمانی که بتواند سود شرکت را افزایش دهد، به اختیار تام قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]مدیر جدید، تا زمانی که بتواند سود شرکتش را افزایش دهد، به اوج خود می رسد
22. The manager was very apologetic about everything.
[ترجمه ترگمان]مدیر از همه چیز عذرخواهی کرد
[ترجمه گوگل]مدیر بسیار درباره همه چیز عذرخواهی کرد
23. The manager carries the greatest burden of responsibility.
[ترجمه ترگمان]مدیر بیش ترین مسیولیت را بر عهده دارد
[ترجمه گوگل]مدیر بزرگترین مسئولیت را بر عهده دارد