کلمه جو
صفحه اصلی

echelon


معنی : رده، پله، ستون پله، بصورت پلکان در اوردن
معانی دیگر : (تقسیم بندی نیروی نظامی بر حسب جای آن در آرایش رزمی) پله دیسی، موضع گیری، (در سازمان ها) سلسله مراتب، رده بندی، پله دیسی، ترتیب ارشدیت، رسته، (در آرایش پلکانی موضع گرفتن یا شرکت کردن) پله دیس شدن، آرایش رزمی پله دیس یافتن، (ارتش - آرایش کشتی و هواپیما و تانک و غیره به طوری که هر کدام کمی جلوتر از دیگری قرار داشته باشد)آرایش پلکانی، حرکت پلکانی، ترتیب پله دیس، (هر یکان یا فروند که به صورت پله دیس حرکت کند) یکان پله دیس، ناوگان پله دیس، اسکادران پله دیس (و غیره)

انگلیسی به فارسی

صحنه، پله، رده، ستون پله، بصورت پلکان در اوردن


ستون پله، به‌صورت پلکان در آوردن، پله، رده، مقیاس، پایه


پلکانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a level of authority or rank, as in an organization.
مترادف: rank
مشابه: level, position, tier

- She overcame numerous obstacles to reach the top echelon in her company.
[ترجمه ترگمان] او بر موانع متعدد غلبه کرد تا به رده های بالا در شرکتش برسد
[ترجمه گوگل] او در مواجهه با بسیاری از موانع برای رسیدن به سرپرستی در شرکتش شکست خورد

(2) تعریف: a formation of troops, planes, or ships in a stairstep pattern behind and to the right or left of the leading unit or craft.
مشابه: file, formation, line, rank, tier
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: echelons, echeloning, echeloned
• : تعریف: to form in an echelon arrangement.
مشابه: tier

• level, rank; ranking
an echelon is a level of power or responsibility in an organization; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] پله مانند

مترادف و متضاد

رده (اسم)
row, tier, series, line, category, class, echelon

پله (اسم)
degree, scale, quantum, stage, echelon, stair, step, rung, round of the ladder

ستون پله (اسم)
echelon

بصورت پلکان در اوردن (فعل)
echelon

class, level


Synonyms: degree, file, grade, line, office, place, position, queue, rank, row, string, tier


جملات نمونه

Salaries are determined according to the employees' echelons.

حقوق‌ها بر حسب پله دیس (رتبه‌ی) کارمندان تعیین می‌شود.


The tanks were echeloned along the base of the hill.

تانک‌ها در پای تپه به‌صورت پلکانی آرایش یافته بودند (پله‌دیس شده بودند).


1. echelon displacemen
رده ی حمله،موج حمله

2. command echelon
پله دیس فرماندهی،رده ی فرماندهی

3. flank echelon
پله دیس جناح

4. rear echelon
پله دیس عقبه ی سپاه

5. The days of the upper echelon are over.
[ترجمه ترگمان]روزه ای مقام های بالا به پایان رسیده
[ترجمه گوگل]روزهای فرعی بالا پایان است

6. The higher echelon is pushing younger people in there.
[ترجمه ترگمان]رده های بالاتر افراد جوان را در آنجا هل می دهد
[ترجمه گوگل]بالاترین سطح در حال افزایش جوانان در آنجا است

7. It said the Echelon system is capable of capturing and processing 3m electronic communications a minute.
[ترجمه ترگمان]او گفت که سیستم Echelon قادر به ثبت و پردازش ۳ متر ارتباطات الکترونیکی در یک دقیقه است
[ترجمه گوگل]این اعلام کرد سیستم Echelon قادر به ضبط و پردازش 3 مگا بایت الکترونیکی در یک دقیقه است

8. Whitehall denies that Echelon is involved in industrial espionage, but admits that its aims include countering industrial espionage by others.
[ترجمه ترگمان]وایت هال انکار می کند که Echelon در جاسوسی صنعتی دخالت دارد اما می پذیرد که اهداف آن شامل مقابله با جاسوسی صنعتی توسط دیگران است
[ترجمه گوگل]Whitehall انکار می کند که Echelon درگیر جاسوسی صنعتی است، اما اذعان می کند که هدف های آن شامل مقابله با جاسوسی صنعتی توسط دیگران است

9. The ore bodies display parallel en echelon and end - to - end alignment, occurring as a vein zone.
[ترجمه ترگمان]بدن های سنگ معدن بصورت موازی به هم متصل می شوند و هم تراز پایانی - to - end هستند که به عنوان یک منطقه سیاه رگ در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]بدنه های سنگی نشان می دهد که به طور موازی و هماهنگی به پایان می رسد، که به عنوان یک منطقه رگه ای رخ می دهد

10. Extensions of n - echelon catenarian supply chain pricing model.
[ترجمه ترگمان]ضمیمه ها از مدل قیمت گذاری زنجیره تامین زنجیره تامین
[ترجمه گوگل]ضمیمه مدل قیمت گذاری زنجیره تامین کانال n - echelon

11. Emphasizing the building of echelon and opening the volleyball market.
[ترجمه ترگمان]با تاکید بر ساختمان رده و باز کردن بازار والیبال
[ترجمه گوگل]برجسته سازی ساختمان و باز کردن بازار والیبال

12. Accept evolution of breakthrough of classified guidance, key, echelon.
[ترجمه ترگمان]تکامل تدریجی پیشرفت راهنمایی طبقه بندی شده، کلید، رده
[ترجمه گوگل]پذیرش تکامل از دستیابی به طبقه بندی هدایت، کلید، echelon

13. Echelon is a step in the consumption or the purchase of our graduates?
[ترجمه ترگمان]؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟
[ترجمه گوگل]Echelon گامی در مصرف یا خرید فارغ التحصیلان ما است؟

14. Police as suspects For some suspects in the second echelon, the search is over.
[ترجمه ترگمان]پلیس به عنوان مظنون برای برخی از مظنونین در رده دوم جستجو به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]پلیس به عنوان مظنون برای برخی از مظنونان در رده دوم، جستجو تمام شده است

flank echelon

پله دیس جناح


rear echelon

پله دیس عقبه‌ی سپاه


command echelon

پله دیس فرمانده‌ی، رده‌ی فرمانده‌ی


echelon displacemen

رده‌ی حمله، موج حمله


the lower echelons of government bureaucracy

رده‌های پایین‌تر دیوان سالاری دولتی


a high-echelon employee

کارمند رده‌ی بالا


پیشنهاد کاربران

رتبه در یک ارگان یا حرفه

Echelons
مقامات



rank
grade

رده
رتبه

rank - level

مرحله - سطح - پله

در ریاضیات به معنی مرحله نیز می باشد

رتبه - رده - اِشِل - سطح - مقام - درجه

echelon ( ورزش )
واژه مصوب: ریسة پلکانی
تعریف: ریسه ای، ویژة جاده، که در آن دوچرخه سواران، برای مقابله با باد ناموافق با آرایش پلکانی و به صورت نوبتی در باد یکدیگر می خوابند


کلمات دیگر: