کلمه جو
صفحه اصلی

oligopoly


(کنترل کالا یا خدمت بخصوص توسط تعداد معدودی اشخاص یا شرکت ها) چند دربستی، چند دربست گری، انحصار چند قطبی، دربازرگانی تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی

انگلیسی به فارسی

(دربازرگانی) تولید کالا توسط افراد یا شرکت‌های معدودی


oligopoly


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: oligopolies
• : تعریف: the control of supply of a good or service in a given market by a limited number of sellers.

• scarceness of merchants, partial monopoly over market prices

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] رقابت چند جانبه

جملات نمونه

1. The petrol market is an oligopoly.
[ترجمه خیرخواهان] بازار بنزین به صورت انحصار چند قطبی است
[ترجمه ترگمان]بازار بنزین oligopoly است
[ترجمه گوگل]بازار بنزین یک oligopoly است

2. An oligopoly exists in a market with just a few sellers.
[ترجمه ترگمان]An در یک بازار با چند فروشنده وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک oligopoly در بازار با تنها چند فروشنده وجود دارد

3. It is apparently a competitive oligopoly.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا این یک oligopoly رقابتی است
[ترجمه گوگل]ظاهرا یک oligopoly رقابتی است

4. The U. S. auto industry is an oligopoly, because there are only three main producers.
[ترجمه ترگمان]U اس صنعت خودرو oligopoly است، چرا که تنها سه تولیدکننده اصلی وجود دارد
[ترجمه گوگل]صنعت خودرو U S oligopoly است، زیرا تنها سه تولید کننده اصلی وجود دارد

5. A duopoly is an oligopoly with only two members.
[ترجمه ترگمان]duopoly یک oligopoly با تنها دو عضو است
[ترجمه گوگل]دوطول یک oligopoly با تنها دو عضو است

6. A moderate oligopoly creates a stable structure, and moderate competition provides a healthy and lively market.
[ترجمه ترگمان]A متوسط یک ساختار پایدار ایجاد می کند و رقابت متوسط یک بازار سالم و فعال را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]یک oligopoly متوسط ​​ایجاد یک ساختار پایدار، و رقابت متوسط ​​فراهم می کند یک بازار سالم و پر جنب و جوش است

7. Stability of equilibrium in an oligopoly market has important implications. This paper focuses on the stability condition of equilibrium by using contraction mapping and fixed point principle.
[ترجمه ترگمان]ثبات تعادل در یک بازار درحالظهور دارای مفاهیم مهمی است این مقاله بر شرایط پایداری تعادل با استفاده از نگاشت انقباض و اصل نقطه ثابت تمرکز دارد
[ترجمه گوگل]پایداری تعادل در یک بازار oligopoly دارای پیامدهای مهمی است این مقاله بر روی شرایط پایداری تعادل با استفاده از نقشه برداری انقباضی و اصل نقطه ثابت تمرکز دارد

8. Compare the quantity and price of an oligopoly to those of a monopoly.
[ترجمه ترگمان]مقدار و قیمت یک oligopoly را با انحصار خود مقایسه کنید
[ترجمه گوگل]مقادیر و قیمت یک oligopoly را نسبت به انحصار مقایسه کنید

9. The proposed JV would simply turn an oligopoly of three players into a duopoly.
[ترجمه ترگمان]JV های پیشنهادی به سادگی یک oligopoly از سه بازیکن را به یک duopoly تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]JV پیشنهادی به سادگی یک انحصار سه بازیکن را به دوگانگی تبدیل می کند

10. A duopoly is an oligopoly with only two members . It is the simplest type of oligopoly.
[ترجمه ترگمان]A یک oligopoly با تنها دو عضو است این ساده ترین نوع oligopoly است
[ترجمه گوگل]دوطول یک oligopoly با تنها دو عضو است این ساده ترین نوع oligopoly است

11. Oligopoly of the market in the coal enterprises to enter the number of configuration control of a new train of thought.
[ترجمه ترگمان]ظهور بازار در شرکت های زغال سنگ برای ورود به تعداد کنترل پیکربندی یک قطار جدید تفکر
[ترجمه گوگل]انحصار بازار شرکت های ذغال سنگ برای وارد کردن تعدادی از کنترل پیکربندی یک قطعه جدید فکر است

12. As the oligopoly grows in size the magnitude of the price effect falls.
[ترجمه ترگمان]با افزایش اندازه اثر قیمت، بزرگی اثر قیمت کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]همانطور که oligopoly در اندازه بزرگ می شود، میزان تاثیر قیمت کاهش می یابد

13. Oligopsony Similar to an oligopoly, but where a small number of large buyers (not sellers) control a large proportion of the market and drive prices down.
[ترجمه ترگمان]Oligopsony مشابه an است، اما در آن تعداد کمی از خریداران بزرگ (فروشندگان)بخش بزرگی از بازار را کنترل می کنند و قیمت ها را کاهش می دهند
[ترجمه گوگل]Oligopsony مشابه یک oligopoly است، اما تعداد کمی از خریداران بزرگ (نه فروشندگان) کنترل بخش بزرگی از بازار و کاهش قیمت ها

14. Otherwise, you have an oligopoly or cartels where the big operators act in concert (whether by design or by happenstance) to dictate prices, working conditions, etc.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، شما دارای oligopoly یا کارتل های بزرگ هستید که در آن اپراتورهای بزرگ در کنسرتی شرکت می کنند (چه با طراحی یا توسط happenstance)تا قیمت ها، شرایط کاری و غیره را تعیین کنند
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، شما دارای یک oligopoly یا کارتل هایی هستید که اپراتورهای بزرگ در هماهنگی (با طراحی یا اتفاقا) به قیمت ها، شرایط کاری و غیره دیکته می کنند

15. Third, the results clearly show the non-equivalence between tariffs and quotas in the presence of oligopoly.
[ترجمه ترگمان]سوم، نتایج به وضوح نشان دهنده عدم تعادل بین تعرفه ها و سهمیه در حضور of است
[ترجمه گوگل]سوم، نتایج به وضوح نشان می دهد عدم همگرایی بین تعرفه ها و سهمیه بندی در حضور oligopoly

پیشنهاد کاربران

انحصار چند جانبه

انحصار چندتایی


کلمات دیگر: