کلمه جو
صفحه اصلی

satisfactorily


بطور رضایت بخش، موافق دلخواه

انگلیسی به فارسی

رضایت بخش


انگلیسی به انگلیسی

• in a satisfying manner, in a gratifying manner; sufficiently, adequately

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] بطور رضایت بخش – موافق دلخواه

جملات نمونه

1. construction works are progessing satisfactorily
کارهای ساختمانی به طور رضایت بخشی پیش می رود.

2. he performed his stint satisfactorily
کارهای محوله ی خودش را خوب انجام داد.

3. The patient is getting on satisfactorily.
[ترجمه ترگمان] بیمار داره satisfactorily میشه
[ترجمه گوگل]بیمار در حال رضایت بخش است

4. Her disappearance has never been satisfactorily explained.
[ترجمه ترگمان]ناپدید شدن او هرگز به نحو مطلوب حل نشده است
[ترجمه گوگل]ناپدید شدنش هرگز به طور رضایتبخش توضیح داده نشده است

5. We cannot yet satisfactorily explain the genesis of the universe.
[ترجمه ترگمان]ما هنوز نمی توانیم به نحو رضایت بخشی شرایط پیدایش جهان را توضیح دهیم
[ترجمه گوگل]ما هنوز نمی توانیم ژنسای جهان را به طور صحیح توضیح دهیم

6. Our complaint was dealt with satisfactorily.
[ترجمه ترگمان]شکایت ما به نحو رضایت بخشی روب راه بود
[ترجمه گوگل]شکایت ما با رضایت بخش انجام شد

7. The goods sampled out quite satisfactorily.
[ترجمه ترگمان]کالاها کام لا رضایت بخش بود
[ترجمه گوگل]کالاهای مورد نظر کاملا رضایت بخش بودند

8. The film ended most satisfactorily:vice punished and virtue rewarded.
[ترجمه ترگمان]فیلم به نحو رضایت بخشی به پایان رسید: فساد و فضیلت پاداش داده شد
[ترجمه گوگل]این فیلم به پایان رسیده و رضایت بخش ترین مجرمین و فضیلت به دست آورده است

9. The matter has not yet been satisfactorily settled.
[ترجمه ترگمان]موضوع هنوز به نحو مطلوب حل نشده است
[ترجمه گوگل]موضوع هنوز رضایت بخش نیست

10. This question has never been satisfactorily solved.
[ترجمه ترگمان]این سوال هرگز رضایت بخش نبوده است
[ترجمه گوگل]این سوال تا به حال رضایت بخش نبوده است

11. The question has not been satisfactorily answered.
[ترجمه ترگمان]این سوال جواب رضایت بخشی نگرفته است
[ترجمه گوگل]این سوال پاسخ رضایت بخش نیست

12. Duck eggs do not preserve satisfactorily.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ به طور رضایت بخشی حفظ نمی شود
[ترجمه گوگل]تخم مرغ اردک رضایت بخش نیست

13. The treatment was satisfactorily performed in all patients despite some difficulties in reaching the lesion in 20% of them.
[ترجمه ترگمان]به رغم برخی مشکلات در رسیدن به ضایعه در ۲۰ % از آن ها، درمان بطور رضایت بخشی در تمام بیماران انجام شد
[ترجمه گوگل]درمان با رضایتمندی در تمام بیماران انجام شد، علیرغم برخی مشکلات در رسیدن به ضایعه در 20٪ آنها

14. The mechanism could still be operated satisfactorily by diplomatic services which were small and content to remain so.
[ترجمه ترگمان]این مکانیسم هنوز می تواند به طور رضایت بخشی توسط خدمات دیپلماتیک اداره شود که کوچک و راضی به حفظ آن هستند
[ترجمه گوگل]این مکانیسم هنوز هم توسط خدمات دیپلماتیک که می تواند کوچک و محتاطانه باقی بماند، به نحو مطلوب عمل کند

15. All gliders and light aircraft have to recover satisfactorily with the standard method.
[ترجمه ترگمان]تمام gliders و هواپیماهای سبک باید به طور رضایت بخشی با روش استاندارد بهبود یابند
[ترجمه گوگل]تمام هواپیماهای بدون سرنشین و هواپیمای سبک باید با روش استاندارد به راحتی بازی کنند

پیشنهاد کاربران

رضایتمندانه


کلمات دیگر: