کلمه جو
صفحه اصلی

mayonnaise


معنی : مایونز، نوعی چاشنی غذا و سالاد
معانی دیگر : (خوراک پردازی) سس مایونز

انگلیسی به فارسی

نوعی چاشنی غذا وسالاد، مایونز


انگلیسی به انگلیسی

• dressing made of beaten raw egg yolks with oil and lemon juice (or vinegar) and condiments used for salads and sandwiches
mayonnaise is a pale, thick, uncooked sauce made from egg yolks and oil.

اسم ( noun )
• : تعریف: a thick dressing of oil, vinegar or lemon juice, seasonings, and egg yolks, used in salads, sandwiches, and other dishes.

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] سس مایونز : نوعی سس است با امولسیون روغن در آب و با استفاده از زرده تخم مرغ سرکه و ادویه درست می شود

مترادف و متضاد

مایونز (اسم)
mayonnaise

نوعی چاشنی غذا و سالاد (اسم)
mayonnaise

جملات نمونه

1. mustardy mayonnaise
مایونز خردل دار

2. The bread, pastry and mayonnaise are home-made.
[ترجمه *] نان، شیرینی و مایونز محصولات خانگی هستند
[ترجمه ترگمان]نان، شیرینی و مایونز تهیه می شوند
[ترجمه گوگل]نان، شیرینی و سس مایونز خانگی ساخته شده است

3. Egg mayonnaise is made with mayonnaise and hard - boiled eggs.
[ترجمه ترگمان]سس مایونز با مایونز و تخم مرغ آب پز ساخته شده است
[ترجمه گوگل]سس مایونز تخم مرغ با سس مایونز و تخم مرغ پخته شده ساخته شده است

4. There's no mayonnaise left, so I'm afraid you'll just have to do without.
[ترجمه ترگمان]هیچ مایونز اینجا باقی نمانده، بنابراین می ترسم که مجبور باشی بدون این کار انجام بدهی
[ترجمه گوگل]هیچ سس مایونز وجود ندارد، بنابراین من می ترسم که فقط باید بدونم

5. I'll have a BLT with extra mayonnaise.
[ترجمه ترگمان]من یه همبرگر اضافی با مایونز اضافه دارم
[ترجمه گوگل]من BLT با مایونز اضافی دارم

6. If you're watching the calories, don't have mayonnaise.
[ترجمه ترگمان]اگه داری کالری هارو نگاه می کنی مایونز نداری
[ترجمه گوگل]اگر کالری را تماشا می کنید، سس مایونز نداشته باشید

7. With a modest smear of mayonnaise and mustard on the savory focaccia, this sandwich is sublime.
[ترجمه ترگمان]با مقداری مایونز و خردل روی the خوش مزه این ساندویچ عالی است
[ترجمه گوگل]با ساندویچ کوچک و سس مایونز در فلفل دلمه ای، این ساندویچ شفاف است

8. Big things of mayonnaise, by them-selves.
[ترجمه ترگمان]یه عالمه مایونز و مایونز
[ترجمه گوگل]چیزهای بزرگ از سس مایونز، توسط خودشان

9. Just before serving spoon a little mayonnaise on to each egg.
[ترجمه ترگمان]درست قبل از این که یه مقدار مایونز رو به هر تخمک برسه
[ترجمه گوگل]درست قبل از خدمت قاشق یک سس مایونز کوچک به هر تخم مرغ

10. I use grapeseed oil for mayonnaise, finding that olive oil gives too rich a flavour.
[ترجمه ترگمان]من از روغن grapeseed برای مایونز استفاده می کنم، پیدا کردن این که روغن زیتون خیلی غنی از طعم است
[ترجمه گوگل]من از روغن زیتون برای سس مایونز استفاده می کنم، پیدا کردن که روغن زیتون طعم بسیار غنی دارد

11. Combine beaten egg with mayonnaise in small bowl.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ را با مایونز در کاسه کوچک ترکیب کنید
[ترجمه گوگل]تخم مرغ مورد ضرب و شتم را با مایونز در کاسه کوچک ترکیب کنید

12. Ahhh . . . those lazy days of spooning mayonnaise.
[ترجمه ترگمان] اه! اون روزه ای تنبل of
[ترجمه گوگل]آهاه آن روزهای پر از سس مایونز

13. I've seen strong men crying at the salmon mayonnaise, and the wine cellar would turn a camel off the water.
[ترجمه ترگمان]من مردان قوی را دیده ام که در مایونز ماهی آزاد گریه می کنند و سرداب شراب یک شتر را از آب بیرون خواهد کشید
[ترجمه گوگل]من مردانی قوی را که گریه میکردند در سس مایونز ماهی قزل آلا دیده بودم و انبار شراب شتر را از آب میبرد

14. Badly washed salad carries bugs, which breed in mayonnaise.
[ترجمه ترگمان]سالاد washed، حشرات را باخود می برد که در مایونز تولید می کنند
[ترجمه گوگل]سالاد شسته شده دارای اشکالاتی است که در سس مایونز تولید می شود

پیشنهاد کاربران

سس مایونز

سس مایونز
نوعی سس
سس غذا و سالاد



کلمات دیگر: