کلمه جو
صفحه اصلی

nutritive


معنی : غذایی، مغذی
معانی دیگر : وابسته به تغذیه، پرودی، پروره ای، nutritious مغذی

انگلیسی به فارسی

( nutritious ) مغذی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: nutritively (adv.)
(1) تعریف: nourishing; nutritious.

- Though milk is highly nutritive, it does not contain vitamin C.
[ترجمه ترگمان] اگرچه شیر بسیار غذایی است اما حاوی ویتامین C نیست
[ترجمه گوگل] اگرچه شیر بسیار مغذی است، اما حاوی ویتامین C نیست

(2) تعریف: of or concerning nutrition.

• nourishing; healthy, of high food value
nutritive means concerning the food that you eat and the proteins, vitamins, and minerals in it which help you to remain healthy; a technical word.

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] مغذی

مترادف و متضاد

غذایی (صفت)
alimental, nutritive, alimentary

مغذی (صفت)
nutritive, nourishing, nutritious, nutrient

جملات نمونه

1. actually, much of the nutritive material was refined out of the food
بخش عمده ی مواد مغذی عملا از غذا بیرون آورده می شود.

2. Much of the really nutritive material actually was refined out of food.
[ترجمه ترگمان]بیشتر مواد غذایی واقعا در واقع از مواد غذایی تصفیه شده بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مواد غذایی واقعا مواد غذایی واقعا از غذا تصفیه شده است

3. Coconut milk has little nutritive value.
[ترجمه ترگمان]شیر نارگیل ارزش غذایی کمی دارد
[ترجمه گوگل]شیر نارگیل ارزش غذایی کمی دارد

4. It has psychological as well as nutritive value to us.
[ترجمه ترگمان]آن هم از نظر روانشناسی و هم برای ما ارزش غذایی دارد
[ترجمه گوگل]این به معنای روانی و ارزش غذایی ماست

5. Consequently, this fixation on the earliest, nurturing and nutritive superego-precursor seems increasingly to express itself in the form of drug-addiction.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، این تثبیت در اولین، پرورش و سوپر ضمیر، به طور فزاینده ای به نظر می رسد که خود را به شکل اعتیاد به مواد مخدر نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در نتیجه، این تثبیت در ابتدای، پیشرونده پرورش و پرورش superego مواد غذایی به نظر می رسد به طور فزاینده ای خود را در فرم اعتیاد به مواد مخدر بیان

6. The food, although mainly low in nutritive value, unappetizing and depressingly monotonous, was at least adequate in quantity.
[ترجمه ترگمان]غذا، اگرچه به طور عمده در ارزش غذایی، غذا و depressingly یکنواخت بود، حداقل به مقدار کافی کافی بود
[ترجمه گوگل]غذا، گرچه عموما کم ارزش غذایی، بی نظیر و افسرده، یکنواخت بود، حداقل در مقدار کافی بود

7. The nutritive arguments still stand and I would not make a habit of eating lots of white bread.
[ترجمه ترگمان]بحث غذایی هنوز پابرجاست و من عادت نمی کنم که نان سفید زیادی بخورم
[ترجمه گوگل]استدلال های تغذیه ای همچنان ادامه دارد و من عادت به نوشیدن نان سفید نداشتم

8. That night Blanquita whips up some green nutritive complexion cream in the Cuisinart.
[ترجمه ترگمان]آن شب، blanquita چند تا کرم رنگ سبز رنگ را در the شلاق می زنند
[ترجمه گوگل]در آن شب بلانکیتا برخی از کرم های آرایشی سبز تغذیه ای سبز را در Cuisinart شل می کند

9. The formula of nutritive beverage was composed of 2% high F value oligopeptide solution, 4% fruit juice, 6% sugar and 0. 15% citric acid.
[ترجمه ترگمان]فرمول مشروب غذایی ترکیبی از ۲ % محلول اسید F، ۴ % آب میوه، ۶ % قند و ۰ بود ۱۵ % اسید سیتریک
[ترجمه گوگل]فرمول نوشیدنی مواد مغذی حاوی 2 درصد فیبر بالا، محلول الیگوپپتید، 4 درصد آب میوه، 6 درصد قند و 0/15 درصد اسید سیتریک بود

10. The results of nutritive quality analysis for 199 local varieties of foxtail millet in Gansu Province showed that mean of nutritive quality was high and variation was great among varieties.
[ترجمه ترگمان]نتایج تجزیه و تحلیل کیفیت غذایی برای ۱۹۹ نوع محلی از ارزن و ارزن در استان گانسو نشان داد که میانگین قیمت غذایی بالا و تنوع بین انواع مختلف است
[ترجمه گوگل]نتایج تجزیه و تحلیل کیفیت مواد غذایی برای 199 گونه محلی فلوکسایتیل در استان گانسو نشان داد که میانگین کیفیت غذا بالا بوده و تنوع در میان گونه ها بسیار زیاد است

11. Most of the content of nutritive substance declined with the emergence of callusing and rooting. The conventional rule of C/N value didn't suit for Taxodium distichum.
[ترجمه ترگمان]بیشتر محتوای مواد غذایی با ظهور of و ریشه دهی کاهش یافت قاعده سنتی C \/ N برای Taxodium distichum مناسب نبود
[ترجمه گوگل]بیشتر مواد مواد مغذی با ظهور کالوسوز و ریشه زایی کاهش یافت قانون متعارف ارزش C / N برای Taxodium distichum مناسب نبود

12. Taurine, a new nutritive fortifier, has been added to humanized milk powder of the second generation.
[ترجمه ترگمان]taurine، یک داروی جدید غذایی، به پودر شیر humanized نسل دوم اضافه شده است
[ترجمه گوگل]تاورین، یک فریزر مواد غذایی جدید، به پودر شیر انسانی نسل دوم اضافه شده است

13. Nutritive compositions and 17 amino acids contents of common perilla cake wereanalysed in the paper.
[ترجمه ترگمان]ترکیبات nutritive و ۱۷ اسید آمینه از کیک perilla رایج در این مقاله هستند
[ترجمه گوگل]ترکیبات غذایی و 17 آمینو اسیدهای حاوی کیک پریلا معمولی در این مقاله مورد بررسی قرار گرفتند

14. This paper summarized the constituents and nutritive materials apron of scallop apron's exploitation in food industry.
[ترجمه ترگمان]این مقاله ترکیبات و مواد غذایی موجود در حوزه مواد غذایی را به طور خلاصه در صنعت مواد غذایی خلاصه کرده است
[ترجمه گوگل]این مقاله خلاصه مواد تشکیل دهنده و مواد مغذی پیشرونده استثمار پیش امدگی انگور در صنایع غذایی است

15. This paper mainly summarized the nutritive value and healthy function of Lentinus edodes, and introduced a series of developmental techniques of its product.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور عمده ارزش غذایی و عملکرد سالم of edodes را خلاصه کرده و یک سری از تکنیک های توسعه محصول خود را معرفی کرده است
[ترجمه گوگل]این مقاله به طور خلاصه ارزش غذایی و عملکرد سالم Lentinus edodes را خلاصه کرده و مجموعه ای از تکنیک های توسعه محصول خود را معرفی می کند

پیشنهاد کاربران

nutritive ( تغذیه )
واژه مصوب: تغذیه‏ای
تعریف: مربوط به مادۀ مغذی


کلمات دیگر: