کلمه جو
صفحه اصلی

palatability


معنی : دلپذیری، دلچسبی
معانی دیگر : دلچسبی، دلپذیری

انگلیسی به فارسی

دلچسبی، دلپذیری


طعم و مزه، دلچسبی، دلپذیری


انگلیسی به انگلیسی

• state of being acceptable or agreeable (especially to the palate)

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] خوش خوراکی : مجموعه ای خصوصیات غذا شامل بو، مزه، بافت و غیره که در پسندیدن و خوش خوراکی غذا برای انسان موثر است

مترادف و متضاد

دلپذیری (اسم)
amiability, palatability, nicety

دلچسبی (اسم)
palatability

جملات نمونه

1. Palatability raises another issue: are the shrimp good to eat?
[ترجمه ترگمان]Palatability مساله دیگری را مطرح می کند: آیا میگو برای خوردن خوب است؟
[ترجمه گوگل]دوست داشتنی مسئله دیگری را مطرح می کند که میگو خوب غذا خوردن است؟

2. The palatability of these n - 3 FA - enhanced eggs has been verified using both trained and consumer panelists.
[ترجمه ترگمان]استفاده از این تخم های H - ۳، با استفاده از هییت خبره و هم از نظر مصرف کنندگان، تایید شده است
[ترجمه گوگل]لذت بردن از این تخم مرغ های پیشرفته N-3 FA با استفاده از هر دو متخصص آموزش دیده و مصرف کننده تایید شده است

3. Objective:To evaluate the palatability of bromadiolone to rodents and efficacy against rodents.
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی the bromadiolone تا جوندگان و اثربخشی در برابر جوندگان
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی قابلیت جذب برمودیولون به جوندگان و اثربخشی آن در برابر جوندگان

4. Dactylis glomerata L. cv. Porto has good palatability, strong persistent, and excellent tolerance of cold, hot and leanness.
[ترجمه ترگمان]Dactylis glomerata ل CV پورتو palatability خوب، سرسخت، و تحمل فوق العاده سرد، داغ و لاغری دارد
[ترجمه گوگل]Dactylis glomerata L cv پورتو دارای خوابیده ای خوب، پایدار قوی و تحمل بسیار خوبی از سرما، گرم و بی کفایت است

5. MethodsSelecting a cheap chemosterilant with good palatability and having experiment on it.
[ترجمه ترگمان]یک chemosterilant ارزان با palatability خوب و آزمایش بر روی آن
[ترجمه گوگل]روش ها انتخاب یک chemosterilant ارزان با خواص خوب و داشتن تجربه در آن

6. This pickled vegetables fresh color, flavor through, brackish palatability and pleasant fragrance.
[ترجمه ترگمان]این سبزیجات تازه سبزیجات تازه را مزه مزه مزه مزه مزه مزه مزه کرده و رایحه مطبوع آن را مزه مزه می کرد
[ترجمه گوگل]این ترشی سبز رنگ تازه، عطر و طعم از طریق، طعم شور و طعم و مزه و دلپذیر است

7. Methods Using select-feeding method to determine the palatability of the poison bait and the laboratory deratization effect.
[ترجمه ترگمان]روش ها با استفاده از روش انتخاب - تغذیه برای تعیین the طعمه سمی و اثر deratization آزمایشگاهی
[ترجمه گوگل]روش ها با استفاده از روش انتخابی تغذیه برای تعیین طعم و ماندگی طعمه سمی و تأثیر جابجایی آزمایشگاهی

8. Sweetness increases palatability – sugar, molasses, etc. can be used as natural flavor enhancers.
[ترجمه ترگمان]شیرینی، شیره قند، ملاس و غیره را می توان به عنوان مزه طبیعی به کار برد
[ترجمه گوگل]شیرین کننده باعث جذابیت می شود - شکر، ملاس و غیره می تواند به عنوان تقویت کننده طعم دهنده های طبیعی استفاده شود

9. Palatability of its sweet and sour taste and rich nutrition.
[ترجمه ترگمان]مزه تلخ و تلخ آن را چشیده بود
[ترجمه گوگل]طعم و مزه طعم شیرین و ترش و تغذیه غنی

10. Objective To observe the palatability of 0. 005% bromadiolone and 0. 038% coumatetralyl baits in attracting rodent.
[ترجمه ترگمان]هدف از مشاهده the ۰ ۰۰۵ % bromadiolone و ۰ ۰۳۸ % coumatetralyl در جذب موش
[ترجمه گوگل]هدف: برای رعایت خواص پذیری 0 055٪ برومادیولون و 0 028٪ سوپ کوماتتریلیل در جذب جوندگان

11. The palatability and the intake are different with different processing Silphium perfoliatum and hungry level on cattle and sheep.
[ترجمه ترگمان]مصرف کنندگان و مصرف کنندگان با پردازش متفاوت silphium و سطح گرسنه گاوها و گوسفندان متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]سلیفیم پرفیولیتوم و سطح گرسنه در گاو و گوسفند با طعم و جذب متفاوت است

12. Objective Evaluate the palatability of bromadiolone to rodent and efficacy against rodent in port of Guangzhou.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی palatability of به موش و اثربخشی در برابر موش در بندر گوانگ ژو
[ترجمه گوگل]هدف: قابلیت گوارش برومادیولون به جوندگان و اثربخشی آن در مقابل جوندگان در بندر گوانگژو را ارزیابی کنید

13. The grass is then sown and it is periodically burnt thereafter to improve palatability.
[ترجمه ترگمان]علف در آن زمان کاشته می شود و به طور دوره ای از آن به بعد سوزانده می شود تا palatability را بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]چمن پس از آن کاشته می شود و پس از آن به طور دوره ای سوزانده می شود تا کیفیت آبگوشت را بهبود بخشد

14. Now he claims to have abandoned this principle, apparently for no other reason than the pursuit of electoral palatability.
[ترجمه ترگمان]اکنون او ادعا می کند که این اصل را، ظاهرا به دلیل هیچ دلیل دیگری بجز تعقیب palatability انتخاباتی رها نکرده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او ادعا می کند که این اصل را رد کرده است، ظاهرا برای هیچ دلیلی به دنبال پیروی از لذت بردن از انتخابات

15. Methods: Add mouse feed to cockroach sterilization agent and feed it to Blattella germanica, then observe the efficacy and palatability.
[ترجمه ترگمان]روش ها: اضافه کردن خوراک موشی به عامل استریلیزاسیون cockroach و تغذیه آن به Blattella germanica، سپس اثر efficacy و palatability را مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]روش ها افزودن ماوس به عامل استریلیزاسیون سوسک روده و آن را به Blattella germanica تغذیه کنید، سپس اثر و طعم و مزه را مشاهده کنید

پیشنهاد کاربران

طعم

خوش خوراکی

مقبولیت

palatability ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: کام‏پذیری
تعریف: خوش‏طعم و دلپذیر بودن غذا


کلمات دیگر: