کلمه جو
صفحه اصلی

immutability


معنی : ثبات، پا بر جایی، تغییر ناپذیری
معانی دیگر : تغییر ناپذیری، پا بر جایی، ثبات

انگلیسی به فارسی

تغییر ناپذیری، پا بر جایی، ثبات


غیر قابل تغییر بودن، تغییر ناپذیری، ثبات، پا بر جایی


انگلیسی به انگلیسی

• permanence, quality of being unalterable, unchangeability

دیکشنری تخصصی

[نساجی] تغییر ناپذیری
[ریاضیات] تغییر ناپذیری

مترادف و متضاد

ثبات (اسم)
bookkeeper, constancy, recorder, fortitude, stability, stableness, poise, register, consistency, cataloger, cataloguer, fixity, consistence, immutability, grit, indelibility, permanency

پا بر جایی (اسم)
stability, firmness, inviolability, immutability

تغییر ناپذیری (اسم)
immutability, invariance, irreversibility, invariability, inalterability

جملات نمونه

1. She wished to participate in its immutability.
[ترجمه ترگمان]او دلش می خواست در این تغییر ناپذیری شرکت کند
[ترجمه گوگل]او آرزو کرد که در عدم تغییر آن شرکت کند

2. Immutability also allows us to simplify reasoning about concurrency and provide cheap reads of shared data.
[ترجمه ترگمان]immutability همچنین به ما اجازه می دهد تا استدلال را در مورد همزمانی ساده کنیم و اطلاعات ارزانی از داده های مشترک فراهم کنیم
[ترجمه گوگل]غیر قابل تغییر بودن ما همچنین اجازه می دهد تا ساده سازی استدلال در مورد همپوشانی و ارائه لیست ارزان از داده های مشترک

3. Immutability (or "unchangingness") is one of God's attributes.
[ترجمه ترگمان]immutability یکی از ویژگی های خداوند است
[ترجمه گوگل]تغییر ناپذیری (یا تغییر ناپذیری) یکی از صفات خداوند است

4. The notion of immutability is also baked into all the reflection and concurrency code.
[ترجمه ترگمان]مفهوم of نیز در تمام انعکاس و کد concurrency پخته می شود
[ترجمه گوگل]مفهوم غیر قابل تغییر بودن نیز در همه کد بازتاب و همگام سازی پخته می شود

5. The immutability of God is a strong ground of consolation and encourages hope and confidence.
[ترجمه ترگمان]immutability خداوند مایه تسلای خاطر است و امید و اعتماد به نفس را تقویت می کند
[ترجمه گوگل]غیر قابل تغییر بودن خدا، زمین محکم تسلیم است و امید و اعتماد را تشویق می کند

6. Location independence and the guarantee of immutability of LSIDs make them perfect candidates for database cross-references.
[ترجمه ترگمان]استقلال محل و تضمین of ها، آن ها را به عنوان نامزدهای عالی برای منابع متقاطع پایگاه داده می سازند
[ترجمه گوگل]استقالل محل و تضمین غیر قابل تغییر بودن LSID ها، آنها را نامحدود می کند

7. Structural sharing relies on the data's immutability to make sharing possible between the old and new instances of the data.
[ترجمه ترگمان]تقسیم ساختاری به the داده ها بستگی دارد تا بین نمونه های قدیمی و جدید داده ها به اشتراک گذاشته شود
[ترجمه گوگل]به اشتراک گذاری ساختاری متکی به تغییر غیر قابل تغییر داده ها است تا امکان به اشتراک گذاشتن بین نمونه های قدیمی و جدید داده ها فراهم شود

8. Python also has a concept of mutability and immutability: a tuple, for example, is an immutable list.
[ترجمه ترگمان]همچنین پایتون دارای یک مفهوم تغییرپذیری و تغییر پذیری است: یک چند تایی، یک فهرست تغییر ناپذیر است
[ترجمه گوگل]پایتون دارای مفهوم تغییرپذیری و غیر قابل تغییر است: برای مثال، یک مرتبه یک فهرست غیر قابل تغییر است

9. Immutability is key to functional programming because it matches the goals of minimizing the parts that change, making it easier to reason about those parts.
[ترجمه ترگمان]immutability کلید برنامه نویسی تابعی است، زیرا با اهداف به حداقل رساندن قسمت هایی که تغییر می کنند مطابقت دارد، و باعث می شود که دلیل آن را ساده تر کند
[ترجمه گوگل]غیر قابل تغییر بودن کلیدی برای برنامه نویسی کاربردی است زیرا با اهداف به حداقل رساندن قطعاتی که تغییر می کنند، منطبق می شود و باعث می شود که نسبت به آن قطعات ساده تر شود

10. Embracing immutability is high on the list of ways to think like a functional programmer.
[ترجمه ترگمان]Embracing immutability در فهرست راه هایی است که به یک برنامه نویس عملکردی فکر می کند
[ترجمه گوگل]غیر قابل تغییر بودن پذیرش در لیستی از راه های فکر کردن به عنوان یک برنامه نویس کاربردی است

11. He denies objectivity, absolutism, immutability, and invariability in truth outlook.
[ترجمه ترگمان]او بی طرفی، استبداد، immutability، و invariability را در دیدگاه حقیقت انکار می کند
[ترجمه گوگل]او عینیت، مطلق بودن، غیر قابل تغییر بودن و غیر قابل تغییر بودن در چشم انداز حقیقت را انکار می کند

12. Immutability means that once changes are committed to a repository, they are a permanent part of a project's historical record.
[ترجمه ترگمان]به این معنا که زمانی که تغییرات به یک مخزن داده شود، آن ها بخش دایمی سابقه تاریخی یک پروژه محسوب می شوند
[ترجمه گوگل]تغییر ناپذیری بدان معنی است که وقتی تغییرات به یک مخزن متعهد می شوند، بخش دائمی یک رکورد تاریخی پروژه می باشند

13. It lacks the qualities associated with the perfection of the celestial sphere: circular motion, elemental purity, immutability.
[ترجمه ترگمان]آن فاقد ویژگی های مرتبط با کمال کره آسمانی است: حرکت دایره ای، خلوص عنصری، immutability
[ترجمه گوگل]این ویژگی ها با کمال عرصه آسمانی همراه نیست: حرکت دایره ای، خلوص عنصری، غیر قابل تغییر بودن

14. What we may recognize as a scientific principle was enunciated via the theological concept of divine immutability.
[ترجمه ترگمان]چیزی که ممکن است به عنوان یک اصل علمی تشخیص دهیم، از طریق مفهوم کلامی of الهی بیان شد
[ترجمه گوگل]آنچه که ممکن است به عنوان یک اصل علمی شناخته شود، از طریق مفهوم الهیات غیر قابل تغییر بودن الهی بیان شد

15. Rather, it was an expression of supreme confidence in the immutability of his creation.
[ترجمه ترگمان]در عوض، این تجلی اعتماد به نفس عالی در immutability آفرینش او بود
[ترجمه گوگل]بلکه این، بیان اعتماد به نفس بالا در عدم تغییر ساختگی او بود

پیشنهاد کاربران

ثبات


کلمات دیگر: