کلمه جو
صفحه اصلی

sesame


معنی : سمسم، کنجد، بوته کنجد
معانی دیگر : (گیاه شناسی) کنجد (sesamum indicum)

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) کنجد، بوته کنجد، سمسم


کنجد، بوته کنجد، سمسم


انگلیسی به انگلیسی

• tropical asian plant bearing small edible seeds; edible seeds of the sesame plant which are used in foods and are also a source of oil

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] کنجد، بوته کنجد، سمسم

مترادف و متضاد

سمسم (اسم)
grain sesame, sesame

کنجد (اسم)
sesame

بوته کنجد (اسم)
sesame

جملات نمونه

1. A university degree isn't always an open sesame to a good job.
[ترجمه داود] مدرک دانشگاهی همیشه راهگشای داشتن شغل خوب نیست
[ترجمه ترگمان]مدرک دانشگاهی همیشه یک کنجد بازشو برای یک کار خوب نیست
[ترجمه گوگل]یک مدرک دانشگاهی همیشه یک کنجد باز برای یک کار خوب نیست

2. Academic success is not always an open sesame to a well-paid job.
[ترجمه ترگمان]موفقیت آکادمیک همیشه یک کنجد بازشو برای یک شغل پردرآمد نیست
[ترجمه گوگل]موفقیت تحصیلی همیشه یک کنجد باز برای یک کار به خوبی پرداخت نمی شود

3. My grandmother loves pounding sesame seeds up for special flavour.
[ترجمه ترگمان]مادر بزرگم عاشق زدن دانه های کنجد مخصوص برای طعم مخصوص می مونه
[ترجمه گوگل]مادربزرگ من عاشق تپش دانه های کنجد برای طعم خاص است

4. Being the boss's daughter is not an open sesame to every well - paid job in the firm.
[ترجمه ترگمان]دختر رئیس بودن، یک کنجد بازشو برای هر شغل پردرآمد در شرکت نیست
[ترجمه گوگل]بودن دختر رئیس، یک کنجد باز برای هر شغل خوب در شرکت نیست

5. A science degree can be an open sesame to a job in almost any field.
[ترجمه ترگمان]مدرک علوم می تواند یک کنجد بازشو برای یک کار در هر زمینه ای باشد
[ترجمه گوگل]یک درجه علمی می تواند یک کنجد باز برای یک کار در تقریبا در هر زمینه باشد

6. One aspect after another yields to the open sesame of the envy theory.
[ترجمه ترگمان]یک جنبه پس از دیگری منجر به the باز نظریه حسد می شود
[ترجمه گوگل]یک جنبه بعد از دیگری به کنجد باز تئوری حسادت می رسد

7. Meanwhile, make sauce. Combine all ingredients, except sesame oil, in a saucepan and bring to a boil.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، سس درست کنید همه مواد را به جز روغن کنجد در یک ماهی تابه بریزید و بجوشانید
[ترجمه گوگل]در همین حال، سس را تهیه کنید تمام مواد تشکیل دهنده، به جز روغن کنجد، را در یک کاسه پخت و به جوش آورد

8. Sprinkle the sesame seeds over it. Turn each ball around in the coating, lightly pressing it in.
[ترجمه ترگمان]دانه های کنجد را روی آن بریزید هر توپی را که روی روکش آن قرار دارد می چرخاند و به آرامی آن را فشار می دهد
[ترجمه گوگل]دانه های کنجد را روی آن بپاشید هر توپ را درون پوشش قرار دهید، کمی آن را فشار دهید

9. Lemon or bergamot blends well with sesame as a base oil; lavender and/or rosemary is good with olive oil.
[ترجمه ترگمان]لیمو و یا bergamot به خوبی با کنجد به عنوان روغن پایه ترکیب می شوند؛ اسطوخودوس و \/ یا رزماری برای روغن زیتون خوب است
[ترجمه گوگل]لیمو یا ترنج با ترکیب کنجد به عنوان یک روغن پایه ترکیب می شود؛ اسطوخدوس و / یا رزماری با روغن زیتون خوب است

10. Combine the pork, egg, sesame oil, salt and pepper in a large bowl and mix well.
[ترجمه ترگمان]گوشت خوک، تخم مرغ، روغن کنجد، نمک و فلفل را در یک کاسه بزرگ مخلوط کرده و به خوبی مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]گوشت خوک، تخم مرغ، روغن کنجد، نمک و فلفل را در یک کاسه بزرگ ترکیب کرده و به خوبی مخلوط کنید

11. Dip one side of the ball in the sesame oil and place oiled side on top of oiled side of another ball.
[ترجمه ترگمان]یک طرف توپ را در روغن کنجد فرو کنید و یک طرف روغن کاری شده را در بالای یک توپ دیگر قرار دهید
[ترجمه گوگل]یک قسمت از توپ در روغن کنجد را بشویید و سمت روغن را در بالای سمت چپ توپ دیگری قرار دهید

12. What I would have given for a sesame bap.
[ترجمه ترگمان]چیزی که من می خواستم به خاطر یه کنجد \"کنجد\" (نوعی شکلات فروشی)داده باشم
[ترجمه گوگل]چه چیزی برای یک دانه کنجد داده می شود

13. Crush Ramen noodles, combine with toasted almonds and sesame seeds, then sprinkle on top of cabbage mixture.
[ترجمه ترگمان]noodles Ramen را خرد می کنیم و با almonds و دانه های کنجد ترکیب می کنیم و بعد روی مخلوط کلم می گذاریم
[ترجمه گوگل]رشته فرنگی رامن، با بادام تند و دانه های کنجد ترکیب شده و سپس در بالای مخلوط کلم آب پز کنید

14. We grew maize, rice, beans and sesame.
[ترجمه ترگمان]ما ذرت، برنج، لوبیا و کنجد افزایش دادیم
[ترجمه گوگل]ما ذرت، برنج، لوبیا و کنجد را رشد دادیم

15. Mix breadcrumbs, sesame seeds and almonds.
[ترجمه ترگمان]breadcrumbs، کنجد seeds و بادام را مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]مخلوط پودرهای سوخاری، دانه کنجد و بادام

پیشنهاد کاربران

کنجد


کلمات دیگر: