کلمه جو
صفحه اصلی

immaturity


معنی : نارسی
معانی دیگر : نابالغی

انگلیسی به فارسی

نارسایی، نارسی


نارسی، نابالغی


انگلیسی به انگلیسی

• lack of experience; unripeness; childishness

دیکشنری تخصصی

[نساجی] نارسی- کالی - نپختگی - خامی

مترادف و متضاد

نارسی (اسم)
immaturity

childhood


Synonyms: youthfulness, adolescence, infancy, youth


inexperience


Synonyms: childishness, puerility, ignorance, callowness, babyishness, rawness, greenness, imperfection, incompleteness, childish behavior, infantilism


جملات نمونه

1. Politics is usually the executive expression of human immaturity.
[ترجمه ترگمان]سیاست معمولا عبارت اجرایی عدم بلوغ انسانی است
[ترجمه گوگل]سیاست معمولا بیان اجتناب ناپذیر انسان است

2. In spite of some immaturity in the figure drawing and painting, it showed real imagination.
[ترجمه ترگمان]با وجود some که در نقاشی و نقاشی داشت نیروی تخیل واقعی به خود می گرفت
[ترجمه گوگل]به رغم برخی ناراحتی در نقاشی و نقاشی، تصویر تخیل واقعی را نشان داد

3. They show their immaturity as soon as they get behind the wheel of a sports car.
[ترجمه ترگمان]آن ها عدم بلوغ خود را به محض این که پشت فرمان یک ماشین ورزشی قرار می گیرند، نشان می دهند
[ترجمه گوگل]آنها ناراحتی خود را نشان می دهند، به محض اینکه آنها پشت چرخ ماشین ورزشی می روند

4. Asphyxia in labour and immaturity are more directly affected by obstetric and paediatric management.
[ترجمه ترگمان]asphyxia در کار و عدم بلوغ به طور مستقیم تحت تاثیر مدیریت اطفال و اطفال قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]آسفکسی در کار و نارسایی بیشتر به طور مستقیم تحت تاثیر مدیریت زنان و زایمان قرار می گیرد

5. Immaturity seems to play an important part in the subsequent development of respiratory illness in childhood.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که immaturity نقش مهمی در رشد بعدی بیماری تنفسی در کودکی ایفا می کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد نارسائی نقش مهمی در پیشرفت بیماری های تنفسی در دوران کودکی داشته باشد

6. Mommachrissie: Child abuse is a measure of immaturity and few coping mechanisms, not age.
[ترجمه ترگمان]Mommachrissie: سواستفاده از کودکان یک معیار عدم بلوغ و چند مکانیسم مقابله ای است، نه سن
[ترجمه گوگل]Mommachrissie: سوء رفتار با کودک، اندازه گیری از نارسایی و سازوکارهای مقابله ای است، نه سن

7. Ignoring our mistakes is a sign of immaturity and stupidity. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]بی توجهی به اشتباه ات ما نشانه عدم بلوغ و حماقت است دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]نادیده گرفتن اشتباهات ما نشانه بلوغ و حماقت است دکتر T P Chia

8. Hastiness, imprudence, unreasoning caution or fear, emotional immaturity.
[ترجمه ترگمان]hastiness، بی احتیاطی، احتیاط بی دلیل، fear احساسی
[ترجمه گوگل]شدت، بی احتیاطی، احتیاط یا ترس بی دلیل، عدم بلوغ عاطفی

9. Enlightenment is man's leaving his self - caused immaturity.
[ترجمه ترگمان]روشن گری انسان است که عدم بلوغ خود را ترک می کند
[ترجمه گوگل]روشنگری این است که انسان بی تاب بودن خود را از دست می دهد

10. Immaturity is the incapacity to use one's intelligence without the guidance of another.
[ترجمه ترگمان]immaturity عدم توانایی استفاده از هوش یک فرد دیگر است
[ترجمه گوگل]نارسایی ناتوانی در استفاده از هوش خود را بدون هدایت دیگری است

11. Yet it is simple immaturity, rather than too much cash, that explains the roller coaster.
[ترجمه ترگمان]با این حال، عدم بلوغ آسان است، به جای پول نقد زیاد، که ترن هوایی را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، نارسایی ساده، و نه بیش از حد پول نقد، که غواصی را توضیح می دهد

12. Because the A - share market immaturity, A shares a price higher are often targeted.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که عدم بلوغ بازار سهام، یک سهم از سهام بیشتر مورد هدف قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]از آنجا که A - عدم بلوغ بازار سهام، A یک قیمت بالاتر را اغلب هدف قرار می دهد

13. Less positively, he was surprised by the immaturity of American schoolchildren.
[ترجمه ترگمان]به طور مثبت، او از عدم بلوغ دانش آموزان آمریکایی شگفت زده شد
[ترجمه گوگل]کمتر مثبت بود، او از نارسایی دانش آموزان آمریکایی شگفت زده شد

14. I'm tired of your immaturity. Why do not you grow up?
[ترجمه ترگمان]من از immaturity خسته شدم چرا بزرگ نمیشی؟
[ترجمه گوگل]من از نارس بودن تو خسته ام چرا رشد نمی کنید؟

15. Immaturity is the inability to use one's understanding without guidance from another.
[ترجمه ترگمان]immaturity ناتوانی در استفاده از درک فرد بدون راهنمایی از طرف دیگر است
[ترجمه گوگل]نارسایی ناتوانی در استفاده از درک خود از طریق راهنمایی دیگر است

پیشنهاد کاربران

انسان ناپخته،
نابالغ، خام

نارسایی


کلمات دیگر: