کلمه جو
صفحه اصلی

maturation


معنی : بلوغ، رسیده شدن
معانی دیگر : چرک کردگی، شوخگینی، چرک آلودی، رشد کردن و بالغ شدن، رسیدگی، بالیدگی، بلوه

انگلیسی به فارسی

بلوغ، رسیده شدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: maturational (adj.)
• : تعریف: the act or process of becoming mature in structure, behavior, or the like.
مشابه: development, experience, growth

- The slow maturation of humans sets them apart from other species.
[ترجمه ترگمان] تکامل تدریجی انسان ها آن ها را از دیگر گونه ها جدا می کند
[ترجمه گوگل] بلوغ آهسته انسان آنها را از دیگر گونه ها جدا می کند

• process of maturing; process of cell transformation; secretion of pus

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] رسیدن : فرایندی که با گذشت زمان و در شرایطی مشخص باعث ایجاد کیفیت مناسب می شود
[نساجی] ریسندگی محلول خمیر سلولز (اصطلاحی در مورد تهیه ویسکوز زمانی که مایع ریسندگی به منظور عمل آوردن و ریسدن را کد گذاشته می شود )

مترادف و متضاد

بلوغ (اسم)
maturity, adolescence, puberty, maturation, pubescence, nubility

رسیده شدن (اسم)
maturation

جملات نمونه

1. The period of maturation is determined by the cellar master.
[ترجمه ترگمان]دوره of توسط ارباب سرداب تعیین شده است
[ترجمه گوگل]دوره بلوغ توسط استاد انبار تعیین می شود

2. Maturation: fine red wines may be matured in oak barrels for one to two years.
[ترجمه ترگمان]Maturation: شراب قرمز خوب ممکن است برای یک تا دو سال در بشکه های بلوطی بالغ شود
[ترجمه گوگل]بلوغ: شراب های خوب قرمز ممکن است در بشکه های بلوط برای یک تا دو سال بالغ شوند

3. Gas is derived primarily from the thermal maturation of organic master, principally plant remains, in a variety of sediments.
[ترجمه ترگمان]گاز در درجه اول از بلوغ حرارتی ارباب ارگانیک به دست می آید و عمدتا در رسوبات مختلفی باقی می ماند
[ترجمه گوگل]گاز به طور عمده از بلوغ حرارتی استاد ارگ، عمدتا گیاه باقیمانده، در انواع رسوبات حاصل می شود

4. The method is based on the maturation cycle of gut associated lymphoid tissue derived lymphocytes.
[ترجمه ترگمان]این روش مبتنی بر چرخه بلوغ روده ها با بافت lymphoid است که از lymphocytes مشتق شده است
[ترجمه گوگل]این روش براساس چرخه بلوغ لنفوسیت های مشتق شده از بافت لنفاوی مربوط به روده است

5. The uplift of a sedimentary pile undergoing maturation is likely to have the effect of leading to a cessation of hydrocarbon generation.
[ترجمه ترگمان]بربلندی یک توده sedimentary که به بلوغ می رسد احتمالا اثر منجر به توقف تولید هیدروکربن خواهد شد
[ترجمه گوگل]افزایش انبساط رسوبی در حال بلوغ احتمالا موجب توقف رشد تولید هیدروکربن می شود

6. Physical maturation is a critical factor in the attainment of continence although emotional factors are of importance particularly in secondary enuresis.
[ترجمه ترگمان]بلوغ فیزیکی عاملی مهم در دستیابی به عصمت است، اگرچه عوامل احساسی از اهمیت ویژه ای برخوردارند
[ترجمه گوگل]بلوغ فیزیکی عامل مهمی در دستیابی به انسداد است، گرچه عوامل احساسی به ویژه در enureis ثانویه اهمیت دارد

7. There are critical windows of time during which maturation must be achieved; failure of maturation is to some extent irrecoverable.
[ترجمه ترگمان]نمونه هایی از زمان بلوغ وجود دارد که در آن بلوغ باید به دست آید؛ شکست بلوغ تا حدی جبران ناپذیر است
[ترجمه گوگل]پنجره های بحرانی زمان وجود دارد که طی آن بلوغ باید به دست آید شکست بلوغ تا حدودی غیرقابل برگشت است

8. The sequential maturation of the intellectual and social aspects fosters a sense of assurance in the child and acceptance by others.
[ترجمه ترگمان]بلوغ ترتیبی جنبه های فکری و اجتماعی یک حس تضمین در کودک و پذیرش دیگران را پرورش می دهد
[ترجمه گوگل]بلوغ متوالی جنبه های فکری و اجتماعی، احساس اطمینان در کودک و پذیرش دیگران را تقویت می کند

9. Growth and maturation of vascular plants are often controlled by light, usually in conjunction with temperature.
[ترجمه ترگمان]رشد و بلوغ گیاهان آوندی اغلب با توجه به دما کنترل می شود
[ترجمه گوگل]رشد و بلوغ گیاهان عروقی اغلب با نور کنترل می شود، معمولا در رابطه با درجه حرارت

10. These constraints change as maturation proceeds.
[ترجمه ترگمان]این محدودیت ها به صورت درآمد بلوغ تغییر می کنند
[ترجمه گوگل]این محدودیت ها به عنوان بلوغ حاصل می شود

11. It is a maturation of forces already in progress.
[ترجمه ترگمان]این یک بلوغ نیروهایی است که در حال حاضر در حال پیشرفت است
[ترجمه گوگل]این بلوغ نیروهایی است که در حال پیشرفت هستند

12. Maturation studies, based on geochemical analysis, demonstrate that gas-generative maturity is largely dependent on Jurassic burial.
[ترجمه ترگمان]مطالعات Maturation، براساس آنالیز ژئوشیمیایی، نشان می دهند که بلوغ تولیدی - تولیدی تا حد زیادی وابسته به دفن ژوراسیک است
[ترجمه گوگل]مطالعات بلوغ بر اساس تجزیه و تحلیل ژئوشیمیایی نشان می دهد که بلوغ تولید نسبی به طور عمده وابسته به دفن ژوراسیک است

13. Further, these prescribed medications prevent emotional maturation through inhibiting the capacity to feel emotions and deal with them appropriately.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این داروهای تجویز شده مانع بلوغ احساسی می شوند و مانع از توانایی احساس احساس و برخورد مناسب با آن ها می شوند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این داروهای تجویزی از بلوغ عاطفی از طریق مهار ظرفیت احساس احساسات و برخورد مناسب با آنها جلوگیری می کنند

14. Its synthesis in the cell coincides with the maturation of the erythrocyte.
[ترجمه ترگمان]سنتز آن در سلول همزمان با بلوغ the است
[ترجمه گوگل]سنتز آن در سلول با بلوغ اریتروسیت همخوانی دارد

پیشنهاد کاربران

رشد

رسش

روند رشد

بالغ شدن

تکامل

رسش ( روانشناسی رشد )


کلمات دیگر: