کلمه جو
صفحه اصلی

raising


معمارى : بالا اوردن

انگلیسی به فارسی

بالا بردن، بلند کردن، بر افراشتن، برداشتن، پروراندن، بالا کشیدن، زیاد کردن، بوجود اوردن، ترقی دادن، بار اوردن، رفیع کردن، بر پا کردن، بیدار کردن، تولید کردن، دفع کردن، پروردن


انگلیسی به انگلیسی

• elevating; lifting up; recruitment of funds, collecting of money

دیکشنری تخصصی

[فوتبال] بالاآوردن
[نساجی] خاب دار کردن پارچه - خار زنی - بلند کردن الیاف سطح پارچه

جملات نمونه

1. raising taxes is not the cure-all that it is claimed to be
بالا بردن مالیات ها،آن نوشدارویی که ادعا می کنند نیست.

2. a farm for raising horses
مزرعه ای برای پرورش اسب

3. the children were raising hell in the next room
بچه ها در اتاق مجاور غوغا بپا کرده بودند.

4. his arguments in favor of raising the tax
دلایل او در طرفداری از بالا بردن مالیات

5. she has strong views on raising children
در مورد بارآوردن بچه عقاید افراطی دارد.

6. in iowa corn growing and hog raising dovetail efficiently
در ایالت آیووا کشت ذرت و پرورش خوک به طور موثری با هم هماهنگ شده اند.

7. Raising the minimum wage would ratchet up real incomes in general.
[ترجمه ترگمان]افزایش حداقل دستمزدها، درآمد واقعی را به طور کلی افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]افزایش حداقل دستمزد به طور کلی درآمد واقعی را افزایش می دهد

8. The old man likes raising rabbits, dogs and horses.
[ترجمه پارسا] مرد مسن دوست دارد خرگوش ، سگ واسب ها را پرورش دهد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد دوست دارد خرگوش پرورش بدهد، سگ و اسب
[ترجمه گوگل]پیرمرد دوست دارد که خرگوش، سگ ها و اسب ها را بالا ببرد

9. They capitalized on their success by raising prices.
[ترجمه ترگمان]آن ها با بالا بردن قیمت ها به موفقیت خود دست یافتند
[ترجمه گوگل]آنها با افزایش قیمت ها با موفقیت خود سرمایه گذاری کردند

10. The speaker gesticulated by raising his arms, pounding the desk, and stamping his foot.
[ترجمه ترگمان]سخنران در حالی که دست ها را بلند می کرد، سر خود را به روی میز می کوبید و پای خود را به زمین می کوبید، سر تکان می داد
[ترجمه گوگل]سخنران با بالا بردن اسلحه های خود، تکان دادن میز و تکه تکه کردن پا خود را

11. We thank you for raising the issue.
[ترجمه ترگمان]ما از شما برای افزایش این مساله تشکر می کنیم
[ترجمه گوگل]ما از شما برای بالا بردن موضوع تشکر می کنیم

12. They warned the Chancellor that raising taxes in the Budget could choke off the recovery.
[ترجمه ترگمان]آن ها به صدراعظم هشدار دادند که افزایش مالیات ها در بودجه می تواند مانع از بازیابی شود
[ترجمه گوگل]آنها به صدراعظمی هشدار دادند که افزایش مالیات در بودجه، می تواند از بهبودی منحرف شود

13. Julian has been thinking up new ways of raising money.
[ترجمه ترگمان]جولیان در حال فکر کردن به روش های جدیدی برای جمع آوری پول است
[ترجمه گوگل]جولیان روش های جدیدی برای جمع آوری پول را درک کرده است

14. They're considering scrapping the tax and raising the money in other ways.
[ترجمه ترگمان]آن ها در نظر دارند که مالیات را کاهش دهند و پول را به روش های دیگر افزایش دهند
[ترجمه گوگل]آنها در نظر دارند که مالیات را از دست بدهند و پول را به روشهای دیگر افزایش دهند

15. 'Really?' she said, raising her eyebrows.
[ترجمه ترگمان]واقعا؟ دختر ابروان را بالا برد و گفت:
[ترجمه گوگل]'واقعا؟' او گفت، بالا بردن ابروهاش

16. The government are set against raising taxes.
[ترجمه ترگمان]دولت بر علیه افزایش مالیات ها تنظیم شده است
[ترجمه گوگل]دولت در برابر افزایش مالیات قرار دارد

پیشنهاد کاربران

پرورش

رشد کردن

جمع آوری پول

رشد دادن

بزرگ کردن، پرورش دادن
Raising children بزرگ کردن فرزندان

روان شناسی: پرورش، تربیت کردن

بخشی از تست کتاب دکتر لزگی:
rasing tulips
پرورش گل هاى لاله

مطرح کردن

Raising money for charity
جمع آوری پول برای خیریه

افزایش دادن

بلند کردن

بالا بردن

رشد


کلمات دیگر: