کلمه جو
صفحه اصلی

spraying


معنی : سم پاشی

انگلیسی به فارسی

اسپری کردن، سم پاشی


انگلیسی به انگلیسی

• act of dispersing a liquid in small droplets; act of coating a surface with droplets of a liquid

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] پاشیدن، اسپری کردن
[نساجی] اسپری کردن - پاشیدن تحت فشار مایع بصورت پودر

مترادف و متضاد

سم پاشی (اسم)
spraying

جملات نمونه

1. spraying killed the whole hive
سمپاشی همه ی زنبوران کندو را کشت.

2. an airplane was spraying pesticide over the crops
یک هواپیما روی محصول سم پاشی می کند.

3. a machine gun kept spraying us
یک مسلسل مرتبا ما را به گلوله می بست.

4. The bullet slammed into the ceiling, spraying them with bits of plaster.
[ترجمه ترگمان]گلوله به سقف برخورد کرد و تکه های گچ را روی آن ها پاشید
[ترجمه گوگل]گلوله به سقف افتاد و آنها را با بیت های گچ پاشید

5. The intensity of the blaze shattered windows, spraying glass on the streets below.
[ترجمه ترگمان]شدت آتش سوزی پنجره ها را خرد کرد و شیشه آن را زیر و رو کرد
[ترجمه گوگل]شدت آتش سوزی پنجره ها، پاشیدن شیشه در خیابان های زیر

6. The pipe burst and water was spraying everywhere.
[ترجمه ترگمان]پیپ روشن شد و آب در همه جا پخش شد
[ترجمه گوگل]انفجار لوله و آب در همه جا پاشید

7. Cats mark their territory by spraying.
[ترجمه ترگمان]گربه ها محل خود را با اسپری کردن علامت گذاری می کنند
[ترجمه گوگل]گربه ها با اسپری کردن خاک خود را نشان می دهند

8. Some people exterminate garden insects by spraying poison on the plants.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم حشرات باغ را با اسپری کردن سم بر روی گیاهان دفع می کنند
[ترجمه گوگل]برخی افراد حشرات باغبانی را با اسپری سم در گیاهان می کشند

9. While the insects thrive, residues from years of spraying are showing up in the water and food that humans consume.
[ترجمه ترگمان]در حالی که حشرات زنده می مانند، باقی مانده از سال ها پاشش در آب و غذا که انسان ها مصرف می کنند، ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]در حالی که حشرات رشد می کنند، باقی مانده از سال های پاشش در آب و مواد غذایی که انسان مصرف می کنند، نشان می دهد

10. The discovery was made by a farmer out spraying his crops.
[ترجمه ترگمان]این کشف توسط یک کشاورز برای کاشت محصولات او انجام شد
[ترجمه گوگل]این کشف توسط یک کشاورز از اسپری محصولات خود ساخته شد

11. And as I do all the spraying, we both have close contact with what's happening.
[ترجمه ترگمان]و همانطور که همه مواد مذاب را انجام می دهم، هر دو با اتفاقی که در حال رخ دادن است، ارتباط نزدیک داریم
[ترجمه گوگل]و همانطور که من تمام پاشش را انجام می دهیم، ما هر دو ارتباط نزدیک با آنچه اتفاق می افتد

12. Indiscrimate roadside spraying using more powerful weedkillers has been banned because the chemicals found their way into water supplies.
[ترجمه ترگمان]spraying های کنار جاده ای با استفاده از weedkillers قدرتمندتر ممنوع شده است زیرا مواد شیمیایی مسیرشان را به منابع آب پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]اسپری های کنار جاده ای با استفاده از علف های هرز قدرتمند غیرقانونی ممنوع شده است چرا که مواد شیمیایی به آب وارد شده اند

13. He's been spraying up here at one or two o'clock in the morning, sometimes.
[ترجمه ترگمان]او یکی دو روز صبح در اینجا در حال پاشیدن است
[ترجمه گوگل]او یک یا دو ساعت صبح، گاهی اوقات، اسپری کرده است

14. Regular spraying with this soot solution kept leaf miners off chrysanthemums standing outside in pots.
[ترجمه ترگمان]پاشش منظم با این محلول دوده، معدنچیان را از chrysanthemums بیرون آورد که بیرون از گلدان ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]اسپری معمولی با استفاده از این محلول تند، برگهای خرد شده را خرد کرده و در گلدانی های جداگانه قرار می دهد


کلمات دیگر: